استعمارگران اروپا میگویند: «ما باید به وسیله جمعیتهای تبلیغی خود مسیر فکر وحدت اسلامی را منحرف سازیم، تا پیروان کلیسا بتوانند در میان مسلمین نفوذ کنند.»
بعضی معتقدند که سبب دشمنی اساسی کلیسا با اسلام، انعکاس جنگهای صلیبی است ولی مسترق آلمانی «کارل بکر» معتقد است سبب دشمنی ریشه دار تر است. وی معتقد است هنگامیکه اسلام به وجود آمد و در قرون وسطی پیشروی نمود سد محکمی در مقابل گسترش مسیحیت به وجود آورد و به تدریج به سرزمینهای مسیحی نشین سرایت کرد، ین دشمنی ایجاد شده است. گفته «گاردنر» نیز همین عقیده را تأیید میکند: «قدرتی که در اسلام نهفته است، اروپا را به وحشت انداخته و سبب شده است که مبلغین مسیحی دشمنی بین کلیسا و اسلام را دینی بدانند.»
یکی دیگر از دشمنیهای کلیسا با اسلام از دست دادن امپراتوری بیزانسی است. «لورنس براون» میگوید: «اگر مسلمانان در امپراتوری اسلامی متحد شدند، خطر بزرگی برای جهان به وجود میآورند و یا اینکه ممکن است نعمتی برای جهان باشند، ولی تا روزگاری که متفرق هستند و با یکدیگر نمیسازند، بدون وزن و اثر هستند و از آینده آنان نباید هراس داشته باشیم.»
«سیمون» کشیش مسیحی حقیقت را صریحتر بیان کرده است. وی میگوید: «وحدت اسلامی آرزوهای ملتهای بیدار را همراه دارد و به آنان کمک میدهد که از تحت نفوذ اروپا خارج شوند، ولی فقط برنامه های مبشر ین مسیحی میتواند عظمت این انقلاب را در هم شکند، زیرا برنامه های تبشیری است، که جلوه جذابی به اروپا میدهد و میتواند ریشه انقلاب اسلامی و وحدت آنان را از بیخ برآورد.»
به خاطر همین افکار است که استعمارگران اروپا میگویند: «ما باید به وسیله جمعیتهای تبلیغی خود مسیر فکر وحدت اسلامی را منحرف سازیم، تا پیروان کلیسا بتوانند در میان مسلمین نفوذ کنند.»
برگرفته از کتاب نقش کلیسا در ممالک اسلامی، نوشته مصطفی خالدی، ص 24-27 به نقل احرار اندیشه
- چهارشنبه ۲۰ فروردين ۹۳
- ۲۱:۳۸
- ۱۷۰۰
- ۲