به مناسبت 9 اسفند سالگرد فاجعه خوجالی!
فاجعه خوجالی با هدف قدرتگیری پانترکیستها و به دست مسیحیان ارمنی روی داد!!
اسفندماه هر سال یادآور تراژدی خوجالی و مصائبی است که آذریها و ارمنیهای قفقاز پس از جدایی از ایران و در نتیجه سیاستهای توسعهطلبانه روسیه و عثمانی متحمل شدهاند. اقوام گوناگون ساکن قفقاز در سایه فرهنگ ایرانی در طول بیش از دو هزارسال بیهیچ منازعه و درگیری در کنار یکدیگر زندگی کرده بودند و تنها پس از دستکاری استکباری روسها در وضعیت سیاسی و اجتماعی قفقاز و مداخلات عثمانی، شاهد آغاز درگیری میان این اقوام بودهایم که نتایج تأسفباری را در پیداشته است. درگیری ارامنه و مسلمانان از ابتدای قرن بیستم یکی از جلوههای زشت توسعهطلبی عثمانی در این منطقه بوده که تاثیر آن تاکنون نیز ادامه دارد.
تبدیل مساجد به جایگاهی برای حیوانات
از اخبار دردناکی که در این مدت به گوش رسیده اهانت به مقدسات مسلمانان و تبدیل مساجد به طویله هایی برای چهارپایان از جمله خوکهاست!!!! (البته به گزارش منابع ترک و جدائی طلب!!!)
این تردید از جانب ما به تعبیر این منابع بخاطر فارس گرائی یا ایرانگرائی ما نیست ، چون
اولا نگارنده خود ترک زبان است و
ثانیا اگر این خبر در منابع داخلی ثبت شده متاثر از منابع مذکور بوده!
ثالثا منبع و انتشار این تصاویر توسط منابع روس!!!! بوده!
ثالثا آنقدر در طی این تحقیق و مشاهده این خبر در سایتها و وبلاگهای پان ترک و جدائی طلب، به طعنه ها و نیشهای این جماعت به سکوت و همکاری جمهوری اسلامی با ارامنه برخورده ایم که ظن قوی پیدا کرده ایم که این خبر و عکسهای مربوط به آن یا ساختگی است و یا بسیار اغراق آمیز ، آنهم برای ایجاد نفرت مردم عزیز آذری از ایران اسلامی و جمهوری اسلامی!
جالب اینجاست که وهابیتی که دشمنی او با شیعه از احد الناسی پوشیده نیست و اساسا مساجد شیعیان را مسجد نمیداند هم فریاد وااسلاما سرداده و این عکسها را بهانه ای قرار داده برای تخریب چهره جمهوری اسلامی!
با این وجود تعدادی از عکسهای مذکور را که واقعا دردناکند را در معرض نمایش خواهم گذاشت!
فاجعه خوجالی
از دیگر اخبار بسیار دردناک فاجعه خوجالی است.(البته به گزارش منابع ترک و جدائی طلب!!!)
بنا بر گزارش منابع آذری فاجعه خوجالی در پی عملیات اشغالگران نیروهای مسلح ارمنستان در منطقه قره باغ کوهستانی آذربایجان در تاریخ 26 فوریه سال 1992 اتفاق افتاد. زمان حمله واحدهای نظامی ارمنستان به شهر خوجالی تنها سه هزار نفر از ساکنان بی دفاع این شهر مانده بودند. طی مدت بیش از چهار ماه محاصره خوجالی اکثر مردم به ناچار شهر را ترک کرده بودند. بنابه گزارشهای رسمی بر اثر قتل عام خوجالی 613 نفر کشته ، هزاران نفر از غیر نظامیان در سنین مختلف بعلت جراحتها از شلیک گلوله معلول ، 106 زن، 63 کودک و 70 نفر از سالخوردگان به قتل رسیده اند. هشت خانواده بصورت دسته جمعی کشته شدند. 25 کودک پدر و مادر و 130 نفر یکی از اولیا خود را از دست دادند. شب این فاجعه تعداد 1275 نفر به گروگان گرفته شدند که هنوز از سرنوشت 150 نفر آنها اطلاعی در دست نیست.
نقد و نظر:
منابع ارمنی و بسیاری از منابع غیر ارمنی و حتی آذری این فاجعه را تکذیب می کنند و عکسهای منتشره را ساختگی و یا مربوط به پناهندگان خوجالی می دانند که در نزدیکی شهر آغدام توسط ارتش آذربایجان و پانترکها بخاطر استفاده سیاسی و اختلافات داخلی بین خودشان قتل عام شده اند!جالب اینجاست که هر دو گروه برای اثبات ادعای خود دلیل ارائه می کنند!
اما سوال اصلی اینجاست که در صورت صحت اهانت به مقدسات مسلمانان و قتل عام مردم عزیز و برادر شیعه چرا اتفاق افتاده!؟ در صورتی که قبل از این ارامنه و ایرانیان بخصوص آذری ها با صلح و صفا مانند برادر در کنار هم زندگی می کردند و اگر در طی جنگهای جهانی به ارامنه ظلمی شده از جانب ترکهای ترکیه و عثمانی بوده و نه آذریهایی که به خاطر مسائل مذهبی و ایرانی بودن کاملا از ترکهای عثمانی بیگانه بوده اند!
واقعیت این است که باز هم قدرتهای استکباری مانند روس و اسرائیل در این وقایع دست دارند! و قدرت طلبان کمونیست و لائیک آذری با تحریک پان ترکها و اتحاد با آنها و با دسیسه استکبار باعث و بانی این مصیبتها شدند! به این صورت که ابتدائا اقدامات گسترده ای بر علیه ارامنه از جمله قتل عام ، غارت و اخراج در شهرهای مختلف آذربایجان صورت گرفت که موجب اقدام متقابل ارمنستان شد!
در ضمن به گزارش منابع آگاه قره باغ اسلامی که جزئی از خاک اسلام است را سران امروزی جمهوری آذربایجان که دشمنی خود را با اسلام و تشیع ثابت کرده اند ، خودشان فروختند ! و خودشان باعث و بانی قتل عام شیعیان مظلوم قره باغ شدند ولی هم اکنون مدعی شده و از آن مردم ستمدیده پیراهن عثمان درست کردهاند، برای رسیدن به مقاصد سیاسی خودشان و اربابانشان (اسرائیل و استکبار) از جمله تخریب جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب تا اینکه احساسات مذهبی و علاقه مردم مظلوم آذربایجان به ایران را از بین ببرند!
سال 1389 حجت الاسلام سیدحسن عاملی، امام جمعه اردبیل طی پیامی به مراسم سالگرد درگذشت علیاکرام همتاف، مخالف سیاسی جمهوری آذربایجان و رئیس دولت خودمختار تالش مغان و یکی از خطبههای نماز جمعه اردبیل برای نخستین بار مسائل مهم و محرمانه ای را در خصوص جنگ قره باغ و فاجعه خوجالی مطرح کرد که حاوی ناگفته های درخور توجهی از این جنگ و کمکهای ایران به مسلمانان آذری بود. این اطلاعات کاملاً در تضاد با تبلیغات دولت جمهوری آذربایجان و قوم گرایان هوادارش در ایران است؛ با توجه به اهمیت این اطلاعات چکیده ای از این دو سخنرانی را در ادامه می خوانید:
امام جمعه اردبیل با اشاره به سالروز قتل عام غیرنظامیان آذری در منطقه خوجالی در سال 1992 اشاره کرده و گفت : ما به عنوان مسلمان این قتل عام را محکوم کرده و عزت شیعیان آذری را عزت خودمان می دانیم.
خطیب جمعه اردبیل در ادامه به ریشه های تاریخی وقوع قتلعام خوجالی اشاره کرده و گفت : سازمان مخوف ”ارگنه کن“ که سازمانی مخفی و با عضویت نیروهای نظامی و ملی گراهای افراطی ترکیه بود در این جنایت و محاصره و قتل عام شیعیان آذری در خوجالی نقش اساسی داشت.
وی با بیان اینکه پس از کشف و خنثی شدن طرح کودتای نظامی این سازمان مخفی در ترکیه هم اکنون اسناد آن در حال افشا شدن می باشد ، افزود: بر اساس این اسناد نیروهای غرب گرا و ملی گرا و ضد ایرانی جمهوری آذربایجان واقعه خونین خوجالی را طراحی کردند تا زمینه فروپاشی دولت ”ایاز مطلباف“ رییس جمهور وقت آذربایجان و قدرت گرفتن ابوالفضل ایلچیبیگ که دارای گرایشات پان ترکیستی بود، فراهم شود.[1]
وی افزود: با اینکه خوجالی بیش از 20 روز در محاصره ارامنه بود و مردم در خطر گرسنگی و تشنگی و قتل عام بودند نیروهای ملیگرا اجازه کمک به مردم در خوجالی را ندادند و تنها پس از یک هفته از قتل عام این شهر دولت مطلباف سقوط کرد و زمینه حاکمیت ملیگراهای افراطی آذربایجان فراهم شد. این جای تاسف است که برخی از افرادی که در جریان محاصره خوجالی و قتلعام مردم در این شهر نقش داشتند امروز در مجلس و برخی از مسوولیت ها حضور داشته و علیه جمهوری اسلامی ایران تبلیغات دروغ راه می اندازند. جای سوال است که چرا در آذربایجان با این خائنان به وطن و ملت برخورد نمی شود. عاملی در ادامه همچنین اظهار کرد : هنوز این سوال بی پاسخ گذاشته شده است که چرا زمانی که ایران زمینه پایان بخشیدن جنگ در قره باغ و آزادی این منطقه از اشغال ارامنه را در آغاز دهه90 میلادی فراهم کرده بود نیروهای افراطی و مخالف ایران با ادعاهای بیاساس باعث به نتیجه نرسیدن این اقدامات شدند. چرا نیروهای ملیگرا با اقدامات اساسی ایران در آزادی مناطق اشغالی قره باغ مخالفت کرده و باعث شدند نه تنها قره باغ که 20 درصد از خاک این کشور نیز به اشغال ارامنه درآید.
عاملی در پیام بزرگداشت رئیس جمهور سابق منطقه خودمختار تالش مغان علی اکرام همت اف نیز آورده است:
در اوایل استقلال جمهوری آذربایجان مردم این کشور، ملت ایران را بیشتر از برادر خود دوست می داشتند و در برابر حملات وحشیانه ارامنه، از جمهوری اسلامی ایران به عنوان تکیهگاه و خانه امید خود انتظار کمک داشتند. هنگام تجاوز به خاک جمهوری آذربایجان ایران می توانست دو سیاست را در پیش بگیرد یا مداخله نظامی کند و یا سیاست بیطرفی داشته و شاهد رویدادها باشد. در صورت مداخله نظامی، رویارویی با روسیه پیش میآمد و این موضوع خلاف موازین بین المللی نیز بود. اما اگر سیاست مشاهدهگری و بیطرفی در پیش گرفته میشد، در میان مردم مسلمان و دیندار، ادعاهای برادری و اسلامی رنگ میباخت و ایران خائن معرفی میشد.
جمهوری اسلامی ایران چکار میتوانست بکند؟ از یک سو، باید انقلاب اسلامی را محافظت میکرد و از طرف دیگر، نسبت به خشونت های غیر انسانی ارامنه بی تفاوت نبوده و نظاره گر کشتار شیعیان نباشد؛ بنابراین، یک سیاست بینابینی در پیش گرفته شد تا هیچ یک از معضلات دو فرضیه پدید نیاید و آن حمایت و آموزش ارتش جمهوری آذربایجان و ایجاد دستههای مقاومت و فرستادن سلاح و مهمات و تعلیمات نظامی برای ارتش این کشور و قراردادن طرح های نظامی در اختیار ارتش جمهوری آذربایجان بود. در مقیاسی بالا و به صورت های آشکار و پنهان، اقدامات گوناگونی از سوی ایران صورت گرفت. جوانان بسیاری از جمهوری آذربایجان برای آموزشهای چریکی و پارتیزانی به ایران آمدند.دهها ماشین سلاح برای حمایت از شهر شوشا در اختیار جوانانی گذارده شد که در آرزوی داشتن اندک تجهیزات نظامی بودند. همچنین با موافقت حکومت وقت و با درخواست روشن جواداف و رحیم قاضیاف و برای ایجاد سیستم دفاعی، قرارگاه مشترک ایجاد شد و در این قرارگاهها امیران و افسران اردبیلی و تبریزی با جان و دل به برادران آذری خود کمک کردند و شبانه روز برای جلوگیری از تجاوز ارامنه تلاش کردند و اردوگاههای حمایت از آوارگان جنگی تشکیل دادند.
ما را متهم به صدور سلاح به ارامنه میکنند که بهتانی از روی رذالت است. مقامات ایران بنا به ملاحظات سیاسی، هیچ گاه این موضوعات را مطرح نکرده و بنابراین ملاحظات، هیچ وقت نیز مطرح نخواهند کرد.ما نه به ارامنه بلکه برای برادران دینی آذری خودسلاح ومهمات فرستادیم. مراکز آموزش نظامی ایران نه درارمنستان بلکه در جمهوری آذربایجان قرار داشت و هزاران شاهد زنده در آذربایجان هستند که به این موضوع شهادت بدهند و اگر ذره ای انصاف داشته باشند،سخنان من را تصدیق خواهند کرد. مشارکت مخفی ایران در آموزش نظامیان آذری، امپریالیزم غرب را به چالش انداخت و در پی اقدام تعجیلی برای مقابله با پیامدهای آن برآمدند. مقامات موساد برای مقابله با فعالیت های ایران در جبهههای آذربایجان، سفارشات لازم را صورت دادند؛ در این سفارشها، عنوان شد که گویا ایران درصدد ایجاد هستههای حزبالله در آذربایجان است و فعالیتهای نظامی ایران در جمهوری آذربایجان با فعالیت در لبنان مقایسه و موجب تشویش اذهان شد. در مدت زمان کوتاهی لایحه ای حاضر شد و به رهبری ولی کیچیک، تشکیلات خصوصی در آذربایجان دایر و لوازم مورد نیاز برای تغییر در دولت فراهم شد. برای عملی شدن طرح، نیاز به یک فاجعه و رخداد بزرگی در جبهه بود. در این مقطع بود که فاجعه خوجالی روی داد. زمانی که تأثیر ایران در خطوط جبهه معلوم میشد، گروهی از سیاستمداران دور هم جمع شدند و تحت تأثیر و فریب ترکیه و اسرائیل، فاجعه خوجالی را آفریدند و با شعار قطع دستان ایران از خطوط جبهه، بر همه کارها سایه افکندند. ما این فاجعه خونین را که دل ما آذری ها را می رنجاند، به عنوان یک مسأله مهم ناموسی میدانیم که ارمنیها مرتکب آن شدهاند و در این باره، هیچ شک و شبههای نداریم. اما با حیله و ترفند چه کسی و چه کسانی انجام شده است؟ [این طرح] به منظور قطع ارتباط ایران از جنگ قره باغ حاضر و در این بین خون مردم بی گناه خوجالی، دستمایه حیله این طرح قرار گرفت. در پشت پرده این ماجرا، ارگنه کن و موساد قرار داشت. خدا را شکر که ژنرال های ارگنهکن که دستشان آلوده به خون هزاران مسلمان است، زیر دستان ترکیه در حال جان دادن هست. امروزه جنایات ارگنهکن که مشتمل بر هزاران صفحه است، خیانتها را آشکار میکند، ولی بخشهای مورد نیاز آن برای جمهوری آذربایجان برای همیشه پنهان باقی می ماند.
کیچیک و اعضای کادر ترک و آذری آن به دلیل جنایت خوجالی مورد باجویی قرار نمیگیرند. دولت آذربایجان نیز از طرح تغییرات خود به راحتی چشم پوشی کرد. شرکت کنندگان این طرح هم اکنون در مجلس ملی و ریاست جمهوریآذربایجان وظایف بزرگی بر عهده دارند. متأسفانه، اکنون برخی از مسببین فاجعه خوجالی برای برگزاری هرچه باشکوهتر سالگرد این قتل عام خونین، جان فشانی میکنند که باعث تعجب همگان می شود. جناب آقای موسویاردبیلی، رئیسوقت شورای عالی قضایی ایران، در زمان جنبشهای مردمی به جمهوریآذربایجان سفر کرده بودند.ایشان به واسطه حاجی علیاکرام با یکی از رهبران جنبش های مردمی دیدار و راهکارهای مفیدی را در اختیار ایشان گذارده بودند. ایشان با تکیه بر تجربه هشت سال دفاع مقدس اظهار داشته بود که می توان مناقشه قره باغ را در مدت زمان اندکی حل کرد که با پاسخ: نه از طرف این رهبران روبه رو شده بود. جناب آقای اردبیلی نمی دانست با اینکه مردم نقش اول در این جنبش ها را بازی می کنند، ولی دست های پشت پرده نه تنها خواستار آزادی قره باغ نبودند، بلکه هدف آنها تحریک ایران بود.در پاسخ راهکار جنابآقایاردبیلی یکی از رهبران جنبشهای مردمی گفته بود:“من فقط زمانی به ایران می آیم که تبریز را به عنوان مرکز آذربایجان اعلام کنم!“
مرحوم روشنجواداف که خاطره خوبی از یک افسر تبریزی که به او کمک کرده بود داشت، میگفت: پس از ادای سوگند توسط رئیس جمهور[2]،ایشان خواستار دیدار رسمی با بنده شد. من میدانستم که ایشان از من درباره طرحی برای آزادی قره باغ سوال خواهد کرد به همین دلیل، طرح جنگ و عملیات را در پوشهای گذاشته و به دیدار با رئیسجمهور رفتم، ولی رئیسجمهور به پوشهای که روی میزش بود، اشاره کرده و گفت: ”از همکاری شما با ایران مطلع هستم. از این به بعد تمامی روابط خود با ایران را باید متوقف کنید. ما به کمک ایران نیازی نداریم. من اگر بدانم که قرهباغ را میتوان با کمک ایران پس بگیرم، آن را به ارمنستان تقدیم میکنم. قرهباغ یک مشکل اساسی نیست و در مدت زمان کوتاهی خود به خود حل خواهد شد.جنگ ما با ایران است، ما باید خود را آماده جنگ با ایران بکنیم دشمن اصلی ما ارمنستان نیست، بلکه فارسها هستند!“
پس از این، همه چیز تغییر یافت. در مرحله نخست همکاری ها قطع شده و از تمامی کمکها خودداری شد و سپس بیشرمانه، همه کسانی که از ایران برای کمک در جنگ به جمهوری آذربایجان آمده بودند، زندانی شدند. شگفت انگیزتر این که آنها توسط بازجویان اسرائیل و ترکیه بازجویی و شکنجه شدند. مدت ها بعد، همه این خدمات و کمک ها خیانت قلمداد شد! افرادی که در ایران آموزش دیده بودند، بازداشت و زندانی شده و زیر شکنجه وادار به اعترافی مبنی بر این شدند که آنها نه برای آزادی قره باغ، بلکه برای منافع ایران وتشکیل حزبالله آموزش دیدهاند!
من می پرسم: چرا ایران نباید به شیعیان جمهوریآذربایجان کمک کند؟ و حتی در برخی موارد متهم به کمکرسانی به ارمنستان نیز میشود. آیا این بیانصافی نیست؟ ما همیشه از اشغال قره باغ در عذاب هستیم؛ اما چه کنیم که اشخاصی چون ولی کیچیک و سایر افراد سرسپرده، دیر یا زود باید در یک دادگاه عادل پاسخگو باشند.
تصاویر فوق مربوط است به فاجعه خوجالی در قره باغ (بر اساس ادعای منابع ترک)
تصاویرفوق مربوط است به قتل عام ارامنه توسط پان ترکها و حکومت عثمانی(برگرفته شده از منابع ارمنی)
مرگ بر خشونت
نفرین بر تعصبات جاهلی
مرگ بر دروغ
نفرین بر تفرقه
مرگ بر دسیسه های شیطانی
نفرین بر نژادپرستی
مرگ برناسیونالیسم
مرگ بر همه پان های دنیا
درود بر آزادی
درود بر برادری
سلام بر صلح و صفا
پانویسها:
[1] . ابوالفضل ایلچی بیگ سیاستمدار غربگرای آذری در ۱۶ ژوئن ۱۹۹۲ به عنوان رئیس جمهور آذربایجان برگزیده شد و در ژوئن ۱۹۹۳ از قدرت کنار رفت. قدرت یابی ایلچی بیگ مرهون سلسلهای از شکستهای جمهوری آذربایجان از ارمنستان بود که ظرف کمتر از دوماه اتفاق افتاد و 26و27 فوریه فاجعه خوجالی، 8ماه می سقوط شهر شوشا و 15و17 ماه می سقوط شهر لاچین مهمترین آنها بود. ایلچیبیگ سیاستی به شدت ضد ایرانی داشت و در اوج جنگ قره باغ نطق های تند و توسعه طلبانهای علیه تمامیت ارضی ایران ایراد کرد. وی آشکارا هوادار حزب حرکت ملی ترکیه و سازمان گرگهای خاکستری و ایدههای پانتورانیستی این سازمان بود. وی در سال 2000 در ترکیه درگذشت و در این کشور به خاک سپرده شد. جبهه خلق که وی رهبری آن را بر عهده داشت تاکنون اپوزیسیون دولت علیاف ها بوده است.
- شنبه ۳ اسفند ۹۲
- ۰۷:۴۶
- ۵۱۸۷
- ۷