برخی از مخالفان اسلام، که مفهوم زندگی را جز ارضای تمایلات جنسی و اشباع غرایز و امیال حیوانی چیز دیگری نمی دانند، هر روز به عناوین مختلف و صورت های گوناگون اشکالات و شبهاتی را به اسلام و احکام مقدّس آن و نیز شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد می کنند; از جمله اینکه: فلسفه تعدّد همسران پیامبر چه بوده است؟ و...
یکی از مواردی که در فیلم موهنی که اخیرا به ساحت رسول اعظم(صلی الله علیه وآله) دستمایه قرار گرفته، همین موضوع تعداد ازدواجهای پیامبر(صلی الله علیه وآله) است.
این شبهه در ذهن برخی از محققان و اندیشمندان غربی چنان ریشه دوانیده که عامل شهوت را مسلّم پنداشته اند; مسئله ای که آنها را از دست یافتن به حقیقت بازداشته است. گوستاولوبون که تحقیقات گسترده ای درباره اسلام انجام داده است، در کتاب تمدّن اسلام و عرب می گوید: «اگر از پیامبر بتوان انتقادی کرد، فقط همان محبّت مفرطی است که به زن داشته است.»[1]
ازدواجهای پیامبر، تابع مصالح دینی و اجتماعی
انگیزههای ازدواج حضرت، نه از سر شهوترانی و خوشگذرانی، بلکه اساساً بر طبق دستور الهی و بر پایه مصالح و مقتضیات اسلام در آن مقطع زمانی صورت گرفته بود.
علامه طباطبائى می فرماید: ازدواجهاى آن حضرت، هر کدام روش خاصى را داشت. نخستین همسر آن حضرت خدیجه است. پیامبر اولین بار با او ازدواج کرد و بیش از بیست سال با او زندگى کرد و غیر از او با کسى ازدواج نکرد.
جان دیون پورت انگلیسى مىگوید: با این که در آن زمان، زیاد زن گرفتن کار بدى نبود، ولى با این حال حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) تا پنجاه سالگى با یک زن زندگى کرد و تا خدیجه زنده بود، زن دیگرى نگرفت. آیا ممکن است کسى شهوتران باشد و هیچ مانعى هم براى زن گرفتن در کار نباشد، با این حال با یک زن زندگى کند آن هم با زنى که سنّ بالائى داشته باشد؟ [2]
مرحوم علّامه طباطبائی در تفسیرالمیزان می فرماید: افرادی که محبّت مفرط به زن و شهوت و عشق دارند فریفته آرایش و زینت و عاشق جمال و دلربایی ها و طراوت سن جوانی می گردند، در حالی که این گونه خصوصیات با زندگی و روش آن حضرت منطبق نمی گردد; چون با بیوه زنان و زنان پیر و سالخورده ازدواج کرد.
توماس کارلایل مىگوید: به رغم دشمنان، حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) هرگز شهوتپرست نبود و این تهمت، بىانصافى است. [3]
گیورگیو مىگوید: محمد (صلی الله علیه وآله) در سال 595 میلادى ازدواج کرد و زندگى خانوادگى او نمونه ى زهد، تقوا و پاکى بود. او همانند ابراهیم، نوح و یعقوب در محیطى ساده و بىآلایش زندگى مىکرد.[4]
زنان پیامبر همه از اهل مکه بودند!
با دقت در ازدواجهای حضرت، به این نکته پی میبریم که همسران حضرت تنها از میان مهاجران و نه انصار بود، برای اینکه اتحاد و همدلی بین حضرت و انصار وجود داشته و به واسطهای نیاز نبود؛ اما بین حضرت و قبایل مهاجر، کدورت و دشمنیهایی اتفاق افتاده بود که عقد ازدواج آنها را به عقد دوستی و وحدت تبدیل میکرد، به همین جهت پیامبر (صلی الله علیه وآله) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر (صلی الله علیه وآله) دشمن بودند، مانند بنیامیه و بنیاسرائیل، ازدواج کرد؛ اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمیشد و آنان نسبت به پیامبر (صلی الله علیه وآله) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد.
مصالحی بر ازدواج پیامبر با عایشه
ازدواج پیامبر با عایشه و حفصه برای تحکیم جامعه نوپای اسلام بود و پیامبر از روی علاقه با آنان ازدواج نکرد. شوهر حفصه خنیس بود که در جنگ بدر وفات کرد و ازدواج پیامبر با او از روی اصرار عمر بود. عمر یک بار که حفصه و عایشه پیامبر را اذیت کرده بودند به دخترش گفت: به خدا قسم می دانی که پیامبر تو را دوست ندارد و اگر من نبودم تو را طلاق می داد[5]از طرفی علت ازدواج پیامبر اکرم با عایشه این بود که ابوبکر پدر عایشه، اصرار به این ازدواج داشت و همچنین خانواده و قبیله عایشه به کرم و شجاعت و امانت داری مشهور بودند لذا برای ترویج دین اسلام که هدف پیامبر اکرم بود این خانواده و قبیله کمک بودند[6]
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در مورد ِ آینده ی برخی از همسران خویش سخنانی فرموده اند که می تواند ملاک تشخیص حق از باطل در موارد نیاز باشد. به عنوان نمونه می توان به روایتی که بخاری آن را نقل کرده است اشاره نمود که گفته است:
رسول خدا به خانه عایشه اشاره فرمودند و سه بار گفتند: فتنه (آزمایش) در اینجاست؛ فتنه در اینجاست، فتنه در اینجاست.
حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِیلَ حَدَّثَنَا جُوَیْرِیَةُ عَنْ نَافِعٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَامَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَطِیبًا فَأَشَارَ نَحْوَ مَسْکَنِ عَائِشَةَ فَقَالَ هُنَا الْفِتْنَةُ ثَلَاثًا مِنْ حَیْثُ یَطْلُعُ قَرْنُ الشَّیْطَانِ،[7]
رسول خدا به سخن ایستادند، پس به سمت خانه عایشه اشاره کردند و سه بار فرمودند اینجاست فتنه؛ همان جایی که امت شیطان ظهور می کنند.
علل ازدواج های پیامبر
علّت کلّی ازدواج های پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر اساس مصالح و حکمت هایی بود که در انجام مأموریت الهی به آنها نیازمند بود; چرا که اگر هدف عیش و نوش و شهوترانی بود، همانند پادشاهان و سلاطین به جای زنان سالخورده و بیوه، دختران زیبا را اختیار می کرد.
محمّد رشیدرضا صاحب تفسیر المنار می نویسد: «حکمت عمومی که آن حضرت را در سال های آخر عمر و ایّام کهولت و اشتغال به تدبیر امور مردم و هنگام دفاع از دشمنان مهاجم وادار به ازدواج نمود، بر اساس یک سیاست بسیار عالی و روشی پسندیده بود.»[8] به عبارت دیگر، یکی از علّت های این ازدواج ها محکم کردن ستون های ساختمان دین و ثابت نمودن پایه های اسلام بود. اشتیاق به دعوت اسلامی، حضرت را وادار کرد تا پیوند دامادی با کسانی ایجاد کند که بتوانند به عنوان تکیه گاهی برای او نیرویش را برای دعوت مردم به اسلام، چندین برابر کنند.
«گیورگیو» نویسنده مسیحی مینویسد: محمد (صلی الله علیه وآله) امحبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد، در نتیجه پیامبر با خاندان بنیامیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و امحبیبه عامل بسیار مۆثری برای تبلیغ اسلام در خانوادههای مکه شد»
علّت دیگر این ازدواج ها، مهر و شفقت و دلسوزی و رحمت آن حضرت نسبت به زنان بیوه و بی یاور بود. اگر نیروی هوا و هوس و عشق و شهوت بر نفس پیامبر غالب بود، پیش از نبوّت می توانست هر زنی را اختیار کند; او در آن زمان در ابتدای جوانی و کمال نیرومندی بود و هیچ قانونی نمی توانست بین او و خواسته هایش مانع شود، بخصوص که آن حضرت از این جهت مورد رغبت و توجّه شدید مردم بود و همه علاقه مند بودند هر زنی را تقدیم او کنند، اما آن حضرت هرگز این کار را نکرد.
به رغم اینکه مردان عرب آن روز بر حسب عادت، زنان زیادی (حتی بیش از ده زن) می گرفتند، امّا پیامبر اسلام پیش از بعثت تنها با حضرت خدیجه ازدواج کرد.
مرحوم علّامه طباطبائی در تفسیرالمیزان می فرماید: افرادی که محبّت مفرط به زن و شهوت و عشق دارند فریفته آرایش و زینت و عاشق جمال و دلربایی ها و طراوت سن جوانی می گردند، در حالی که این گونه خصوصیات با زندگی و روش آن حضرت منطبق نمی گردد; چون با بیوه زنان و زنان پیر و سالخورده ازدواج کرد.
دکتر هیکل نیز در این باره می گوید: پیامبر کسی نبود که هوس بر عقل او غالب شود و از این رو، زنانی را که به عقد خویش در آورد، به اقتضای عشق و شهوت نبود. سخنان مستشرقان درباره زن دوستی پیامبر چنان ناپسند و پوچ است که درباره مردان عادی و مادی نیز روا نیست تا چه رسد به فرد بزرگی که پیغمبری او صحنه زندگانی و جریان تاریخ جهان را عوض کرده است.[9]
وی همچنین معتقد است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)در اثنای جنگ های مسلمانان که گروهی از آنان کشته می شدند و طبعاً زنانشان بیوه می ماندند، اقدام به ازدواج با آنها می کرد. آیا واقعاً تعدّد زوجات پس از جنگ ها و شورش ها که هزاران نفر تلف می شوند و عده زیادی از زنان بی شوهر می مانند، بهتر از اکتفا به یک زن نبود؟[10]
انگیزههای ازدواجهای پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
1-ازدواجهای پیامبر در بسیاری از موارد جنبه سیاسی داشته و برای کاستن از دشمنی، یا ایمان آوردن و یا طرح دوستی و جلب محبت و علاقه اشخاص و یا قبایل به اسلام بوده است که حتی گاهی به خاطر این ازدواجها تمام افراد یک قبیله مسلمان میشدند، از جمله ازدواجهای مصلحتی پیامبر گرامی ازدواج با صفیه (دختر حی بن اخطب رئیس قبیله بنی نضیر) ازدواج با حفصه (دختر عمر)، جویره (دختر حارث، رئیس قبیله بنی مصطلق که باعث شد پدر، برادران و بسیاری از قبیله مذکور به اسلام ایمان آوردند.[11]
2 -از آن جا که پیامبر با عده محدود و کمی از یارانش بر ضد تمام عقاید خرافی دوران خود قیام کرد، بنابراین به طور طبیعی تمام اقوام و قبیلههای مختلف آن محیط بر ضد او بسیج شده بودند و پیامبر برای این که از گزند برخی اشخاص و قبایل در امان باشد و یا باعث ایمان آوردن آنها به اسلام شود، از طریق ازدواج، با آنان رابطه خویشاوندی (که محکمترین رابطه در میان عرب جاهلی بود) برقرار میکرد[12]
علّت کلّی ازدواج های پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر اساس مصالح و حکمت هایی بود که در انجام مأموریت الهی به آنها نیازمند بود; چرا که اگر هدف عیش و نوش و شهوترانی بود، همانند پادشاهان و سلاطین به جای زنان سالخورده و بیوه، دختران زیبا را اختیار می کرد
3 - برخی دیگر از ازدواجهای پیامبر به خاطر شکستن آداب و رسوم غلط جاهلی بوده است، مثل ازدواج با زینب که قرآن مجید در سوره احزاب، آیه 37، به آن اشاره و میفرماید: هنگامی که زید زینب را طلاق داد، او را به ازدواج تو درآوردیم، تا برای افراد با ایمان درباره همسران پسرخوانده خود هنگامی که آنها را طلاق میدهند محدودیتی نباشد.[13]
ازدواج پیامبر با زینب افزون بر باطل کردن یک سنت غلط(حرمت ازدواج با پسر خوانده در نظر اعراب) بزرگترین الگوی مساوات و برابری قرار گرفت، زیرا رهبر بزرگوار اسلام با زنی ازدواج کرد که در گذشته همسر برده آزاد شده او بود و در دنیای آن روز چنین ازدواجی، با آداب و رسوم و شئون اجتماع مخالف بود و حتی اقدام شجاعانه پیامبر گرامی اعتراض و انتقاد منافقان و جاهلان آن زمان را برانگیخت و خداوند در آیات مذکور (احزاب، 37ـ38) جواب آنها را داده است[14]
4-بعضی دیگر از ازدواجهای پیامبر گرامی به خاطر تأمین نیاز اقتصادی بیوه زنان بیسرپرست انجام میگرفت به خصوص افرادی که سرپرست خود را به خاطر اسلام و حفظ دین خدا در جبهه و نبردها با دشمنان از دست داده بودند مثل زینب بنت خزیمه که در جاهلیت به خاطر انفاق به فقرا و مساکین به اممساکین شهرت داشت، اما بعدها وی خود فقیر و تهیدست شده بود، پیامبر با ازدواج با او در پی حفظ آبروی وی برآمد[15]
5- دلجویى از زنان، به دلیل آسیبهایى که آنان به خاطر پذیرش اسلام، متحمل شدند؛ مانند ازدواج با ام حبیبه که دختر ابو سفیان بود.
«گیورگیو» نویسنده مسیحی مینویسد: محمد (صلی الله علیه وآله) امحبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد، در نتیجه پیامبر با خاندان بنیامیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و امحبیبه عامل بسیار مۆثری برای تبلیغ اسلام در خانوادههای مکه شد.»
6- ازدواج گاهی برای حفظ جان برخی از زنان مسلمان صورت میگرفت. درباره سوده بنت زمعه این جهت را بیان کردند؛ پس از خدیجه، سوده را گرفت. سوده به حبشه هجرت کرده بود و شوهرش پس از رجوع از حبشه، مرد. سوده زنى بود مۆمن و خویشانش هم کافر بودند. اگر او را به خویشان تحویل مىدادند، او را مىکشتند و یا گمراه مىساختند. براى حفظ آن زن مۆمن از این خطرات، پیامبر اسلام با او ازدواج کرد و با این ازدواج سوده نجات یافت[16]
علامه طباطبائى می فرماید: ازدواجهاى آن حضرت، هر کدام روش خاصى را داشت. نخستین همسر آن حضرت خدیجه است. پیامبر اولین بار با او ازدواج
7. در برخی از ازدواجها، انگیزه پیامبر، رهایی اسرا و آزادسازی آنها بود؛ چنان که با صفیه دختر حی بن اخطب یهودی ازدواج کرد که دختر بزرگ یهودیان بود و او را از اسارت آزاد کرد.
8. حضرت با ازدواج با جویره دختر حارث بن ابیضرار رییس طایفه بنیالمصطلق که به اسارت درآمده بود، موجبات آزادی همه اسرای این قبیله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان دیگر وقتی دیدند این طایفه با پیامبر خویشاوند شدند، همگی اسرای این قوم را که در دست داشتند، آزاد کردند و مردمان بنیالمصطلق وقتی این رفتار را دیدند، همگی به اسلام گرویدند.
این ها تعابیر لطیفی است که نشان میدهند ازدواج پیامبر با زنان متعدد و مختلف برای حل یک سلسله مشکلات اجتماعی و سیاسی بوده است.
وجه مشترکی میان پیامبر و پادشاهان هوسران وجود ندارد!
اگر نیم نگاهی به زندگی پادشاهان هوسران که برای شهوترانی هر چه بیشتر به تشکیل حرمسرا اقدام می کردند، بیندازیم هیج وجه مشترکی یافت نمی شود، زندگی همسران پیامبر هم سطح سایر مردم و حتی پائین تر بود و در اطراف مسجد النبی در اطاق هائی ساده و بی آلایش روزگار می گذراندند و از حقوقی مساوی با سایر مسلمانان برخوردار بودند .و پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) با تحمل گرسنگی و مرارت ها هرگز حاضر نبودند که برای همسران خویش امکانات ویژه ای در نظر بگیرند
منابع :
مهدى پیشوایى، تاریخ اسلام، چ دوم
احمد عابدینى، پیشین
جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمّد و قرآن، ترجمه سید غلامرضا سعیدى
توماس کارلایل، الابطال (تاریخ حیات پیغمبر اسلام)، ترجمه ابو عبدالله زنجانى
کنستان ویرژیل گئورگیو، محمّد پیغمبرى که از نو باید شناخت، ترجمه ذبیح الله منصورى
درباره پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) ،محمد حسن قدردان قراملکی
پاورقی:
[1] . (گوستاولوبون، تمدّن اسلام و عرب، ترجمه سید محمّدتقى فخرداعى گیلانى، چ چهارم، ص 120)
[2] . همسران پیامبر، عقیقى بخشایش، ص 78، چاپ قبل از انقلاب)
[3] . (همان)
[4] . (همان) براى آگاهى بیشتر ر. ک: الصحیح من سیرة النبى الاعظم، سید جعفر مرتضى عاملى، ج 4، ص 68، چاپ جامعه مدرسى
[5] .(الدر المنثور، ج6، ص 242)
[6] .(عایشه عبدالرحمن ، نبت الشاطی ، تراج م السیدات بیت النبوه ، ص 249)
[7] . (صحیح بخاری کتاب فرض الخمس باب ما جاء فی بیوت ازواج النبی صلی الله علیه آله و سلم)
[8] . ( محمّد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیرالمنار، ج 4، ص 302)
[9] . (محمّدحسین هیکل، حیاة محمّد ترجمه ابوالقاسم پاینده، چ ششم، ص 443ـ444)
[10] . ( محمّد محمود صواف، همسران پاک پیامبر و فلسفه تعدّد آنها، ترجمه مصطفى احمد نور کهتوئى ، ص 20ـ22)
[11] . ( ر.ک: فروغ ابدیّت، آیت الله جعفر سبحانی، ج 2، ص 171، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)
[12] . .(ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ج 17، ص 381ـ382)
[13] . (احزاب،37ـ38)
[14] . .( ر.ک: فروغ ابدیت، همان، ص 113ـ114)
[15] . .(الطبقات الکبرى/ترجمه،ج 8،ص 119)
- جمعه ۱۲ دی ۹۳
- ۰۷:۳۱
- ۲۵۷۰
- ۰