آیا دین یهود هم مثل اسلام فرقههای مختلف دارد؟
در جواب باید گفت که در ابتداء هر دینی از اختلاف و تشتّت آراء مصون و محفوظ است، ولی با گذشت زمان تحت عوامل گوناگون معانی مختلفی از گزارههای دینی استنباط میکنند که همین امر باعث میشود تا فرقههای متعدد بوجود آیند. دین یهود نیز به دلیل مطلب پیش گفته فرقههای مختلفی پیدا کرد و هر کدام تفسیرهای خاصی از متون دینی نمودند؛ برخی از این فرقهها پر جمعیت و برخی کم جمعیت هستند. اکثر فرقههای شناخته شده پس از بازگشت یهود از بابل پدید آمدهاند و از فرقههای قدیمیتر اطلاع کافی در دست نیست.
1ـ اولین و پرجمعیت ترین فرقه یهودی «فریسیان» میباشند که دو قرن قبل از میلاد پدید آمدند و تا حال هم اکثریت یهود از آنان هستند اصل این فرقه به حسیدیم (به معنای پارسایان) بر میگردد که 4 قرن قبل از میلاد برای زدودن آثار بت پرستی و انحراف میان یهود، پدید آمد و در جنگهای مکابیان رشادتهایی از خود نشان دادند و شهید شدند و در قرن هیجدهم دو مرتبه در شرق اروپا موج تازهای به نام حسیدیم میان یهودیان آن مناطق پیدا شد که از این حرکت الهام میگرفت.
آنان خدا را از جسم و جسمانیت منزه دانسته و برای اراده انسان راه میانه را قائل بوده و نیز رستاخیز مردگان و دادگاه عدل الهی را میپذیرند و در احکام عبادی نیز نماز و غیره را اهمیت میدهند و کتاب مقدس تورات را نوشته حضرت موسی میدانند و هر کسی منکرش باشد، او را مرتد میدانند.[1]
غیر از تورات نوشته شده به یک تورات شفاهی هم قائل هستند که باعتقاد آنها سینه به سینه نقل شده و گفتههای حکیمانه دانشمندان یهود است که در فاصله قرن دوم تا پنجم میلادی در کتابی بزرگ به نام تلمود جمع آوری شده و زیر بنای فکری و اعتقادی بنی اسرائیل قرار گرفته است.[2]
آنان در مقابل دستورهای خاخامان صد در صد خاضع بوده و هیچ گونه مجادله با آنها را قبول ندارند؛ حتی قائلند که اگر آنها دست راستت را بگویند این چپ است تصدیق کن و مجادله نکن در نتیجه اجتهاد را قبول ندارند. یک سری عقائد خاصی دارند که بیشتر متناسب حزبهای سیاسی است تا دینی.[3]
2ـ فرقه دیگر یهودیت «صدّوقیان هستند» و نامشان به نام صادوق بن اخیطوب که از طرف حضرت داوود ـ علیه السّلام ـ به کهانت منصوب شده بود مربوط میشود.[4]
صدوقیان بر خود لازم میدیدند که سنتهای گذشته را حفظ کنند و با تفسیر به رأی فریسیان و آداب و عادت آنان مخالفت میورزیدند و بر خلاف فرقه فریسیان قائل به جسمانیت خدا بودند و میگفتند قربانی و هدایایی که در راه خدا میدهیم مانند چیزهایی است که به یک پادشاه بشری داده میشود؛ آنان قیامت و حیات اخروی را قبول نکرده، معتقد بودند جزا و سزای انسانها در همین دنیا داده میشود و عمل خوب نتیجه خوب و عمل بد نتیجه بد خواهد داشت. آنان تورات شفاهی (تلمود) را قبول نداشته و افعال بشر را مخلوق خود انسان میدانند؛ یعنی اختیار مطلق. بجای نماز به قربانی اهمیت ویژهای میدادند. ماشیح منتظر را قبول ندارند و هیچ گونه تمایلی به تلاش و کوشش برای حرکات انقلابی ندارند و هر چه که بنام دین یهود در حال حاضر است به همانها احترام قائلاند.[5]
3ـ فرقه سوم، فرقه «قارئون» است که از کلمه قرأ در عربی و عبری آمده و در مقابل تفسیرهای تکلف آمیز فریسیان به قرائت کتب آسمانی اشاره دارد.[6]
این فرقه کوچک پس از ظهور اسلام پدید آمده است و جز عهد قدیم کتاب دیگری را قبول ندارند در عوض بر معنای ظاهری تورات تعصب میورزند و تعالیم شفاهی (تلمود) را انکار میکنند. رهبر آنان ابتدا یک ربّانی یهودی به نام عِنان بود که با ابو حنیفه معاشرتهایی داشته، بنابراین تحت تأثیر اصطلاحات فقه اسلامی قرار گرفته و درعصر منصور دوانیقی در بغداد این فرقه را بنیاد نهاد، سپس فردی بنام بنیامین نهاوندی آنرا در ایران آن زمان ترویج کرد و تغییراتی ایجاد کرد و بجای قارئون، این فرقه را «عنانیه» نام نهاد.
این گروه اجتهاد در دین را قبول دارند و قائل هستند که اگر سلفی خطا کرده باشد، باید خلف آنرا تصحیح کند.[7] مباحث آنان در الهیات یهودی توجه محققان را بخود جلب کرده و در زمان گذشته اکثر قارئون در جهان اسلام زندگی میکردند، اکنون در اسرائیل، روسیه، اوکراین و کشورهای دیگر به سر میبرند.
4ـ فرقه چهارم «ثانویان» که در لغت به معنای غیور و متعصب است، هستند که با شدت تمام با سلطه رومیها بر فلسطین مخالفت میکردند.[8]
اینان در خیلی از عقائد با فریسیان اشتراک دارند، ولی هیچ نوع تسامح در دین قائل نیستند و یک گروه تندرو به حساب میآیند جز حکومت خدا هیچ حکومتی را قبول ندارند و هر کسی از یهود با حاکمان همکاری داشته باشد از پا در میآورند. آنان معمولاً خنجری در زیر لباس خود مخفی میکردند. و در فرصت مناسب هوا خواهان رومیان را میکشتند و از هیچ عمل شنیع اجتناب نمیکردند.[9]
5ـ فرقه دیگر «سامریان» هستند که نامشان از منطقهای بنام سامره اخذ شده این منطقه بعد از تجزیه فلسطین مرکز کشور اسرائیل بود این فرقه پس از بازگشت یهودیان از بابل و اسیری پدید آمد بعضی قائلاند اینها مخلوطی از بنی و آشوریها هستند.[10]
این فرقة بسیار کوچک تنها پنج سفر تورات و کتاب یوشع را قبول دارد و 33 کتاب عهد عتیق را رد میکند و به قداست کوه جرزیم در نزدیکی شهر نابلس اعتقاد دارند و آنرا قبله خود میشمارند و میگویند قبله حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ نیز همان بوده و حضرت داوود از پیش خود قبله را تبدیل کرد و به مراسم مذهبی توجه خاصّی دارند و مراسم ویژهای انجام میدهند.[11]
6ـ فرقه اِسِنیان اِسنی یعنی شفا دهنده و نام این فرقه از این کلمه اخذ شده به این معنی که آنان در فکر شفای روان خود بودهاند. این گروه حدود دو قرن قبل از میلاد به وجود آمده و با تخریب اورشلیم آنها نیز مثل صدوقیان و فرقههای دیگر از بین رفتند و جز نامی از آنان در تاریخ نماند.
اینها مالکیت فردی و ازدواج را قبول ندارند و روزی چندین بار غسل میکردند و به این منظور حوضهای بزرگی داشتند که آثار آنها از زیر خاک پیدا شده است. موقع طلوع فجر بیدار شده و بعد از عبادت تا ظهر مشغول به کار بودند و بعد به طور دسته جمعی نهار و شام میخوردند روز شنبه را کار نمیکردند و به فکر و مطالعه تورات میپرداختند میگویند قبلة آنان خورشید بوده از نظر عرفان و تفسیر معلومات خوبی داشتند و افکار این فرقه زیر بنای مسیحیت فعلی گردید، حتی ممکن است این فرقه تماماً مسیحی شده باشند.[12]
7ـ فرقه دیگر «دونمه» به ترکی استانبولی به معنای مبدّل شده است و شبیّن نیز میگویند که به شبتای صبی مؤسس گروهشان نسبت داده میشود این شخص در سال 1626 در شهر ازمیر به دنیا آمد و پس از مطالعات و بررسی الهیات و عرفان یهودی خود را مسیحای یهود اعلام کرد. برخی یهودیان اروپا و ترکیه و خاورمیانه دعوتش را پذیرفته بعد از دستگیری از طرف پادشاه عثمانی به ظاهر اسلام را پذیرفت و پیروان خود را به پذیرش اسلام ترغیب و نام خود را محمد افندی گذاشت. بعد از او برادرش اتباع او را دور خودش جمع کرد و در ظاهر به سنن اسلامی و در باطن بر سنن یهودی عمل میکردند و اکنون چند هزار نفر از آنان در ترکیه یافت میشوند.[13]
در عصر جدید بین ملت یهود نهضتهایی ایجاد شد که بر طبق آن به سه گروه تقسیم شدند:
1ـ اصلاح طلبان.
2ـ یهودیان ارتدوکس که بر سنت یهودی پای می فشردند و هر نوع روشنگری را رد میکردند.
3ـ یهودیان محافظه کار که بین آن دو گروه واقع شدهاند.
صهیونیسم یک جنبش است که طرفدار بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و ایجاد دوباره کشور خاص بنی اسرائیل است. کلمه صهیون نام تپهای در اورشلیم است که در سده دهم به تصرف حضرت داوود در آمده و الان اورشلیم لقب گرفته است.[14]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. هیوم ا. مرت ای ادیان زنده جهان، ترجمه عبد الرحیم گواهی، تهران: نشر فرهنگ اسلامی، 1373.
2. یهودیت، عبد الرحیم سلیمانی اردستانی، آشنایی با ادیان، صدف، 1382.
3. تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1370.
4. تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ترجمه دکتر منوچهر خدایار محبّی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1346.
5. unterman، Alan، Jews، Their religious Belifs and Praetiees Routledge، London and New York، 1990.
[1]. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، مؤسسه فرهنگی طه، 1379، ص95.
[2] . همان، ص 94.
[3]. دکتر احمد شلبی استاد تاریخ اسلامی جامعه قاهره، مقارنة الادیان الیهودیه، قاهره، مکتب النهضة المصریه، چاپ دوازدهم، 1997 م، ص 228.
[4] . آشنایی با ادیان بزرگ، همان، ص 96.
[5] . مقارنة الادیان، همان، ص 231.
[6] . آشنایی با ادیان بزرگ، همان، ص 98.
[7] . مقارنة الادیان، همان، ص 232.
[8] . آشنایی با ادیان، همان، ص 98.
[9] . همان، ص 98؛ مقارنة الادیان، همان، ص 233.
[10]. آشنایی با ادیان، همان، ص 97.
[11] . همان، ص 97.
[12] . همان، ص 97 ـ 98.
[13]. آشنایی با ادیان بزرگ، همان، ص 100.
[14]. همان، ص 294 ـ 298.
منبع: تبیان
- يكشنبه ۱۲ مرداد ۹۳
- ۱۶:۱۰
- ۲۳۱۸
- ۰