بزرگان متأخر مسیحی
جایگاه زن در قوانین قرون وسطی
زنان در نظر بزرگان متأخر مسیحی
بزرگان متأخر مسیحی
زن دری که از آن دیو بیرون می آید !
ترتولیانوس با خشن ترین عبارت زن را مخاطب میساخت و او را « دری که دیو از آن به درون میآید »[1] مینامید.
او خطاب به زن می گفت : «تو دروازه ی شیطانی ، تو آنکس را که شیطان جرأت نداشت از رو به رو مورد حمله قرار دهد مجاب کردی به سبب تو بوده که پسر خدا ناگریز به مردن شده !! تو باید پیوسته جامه ی سوگ و ژنده به تن داشته باشی»[2]
واقعا عجیب است ! مگر زن چه گناهی را مرتکب شده است که مرد از آن مبرا است ؟! براستی اینان چنان دم از گناه زن می زنند که گویی حوا به تنهایی مرتکب این گناه شده است و یا اینکه او آدم را بر این گناه مجبورکرده است !
مرد فرمانروای زن ! این عین عدالت است !!!
آمبروز قدیس : آدم را حوا به گناه سوق داد نه حوا را آدم شرط عدالت است که زن کسی را که به سوی گناه رهنمون شده به منزله ی فرمانروا بپذیرد.[3]
جانوران وحشی و .... !!!!
ژان کریسوستوم قدیس : در میان تمام جانوران وحشی زیان بار تر از زن وجود ندارد.[4]
زن موجود ناقص و مذکری که منحرف شده است !
توماس آکویناس پر آوازه ترین دانشمند مسیحی در قرون وسطی می گفت : «زن موجودی است ناقص عرضی ، جنس مونث در واقع مذکری است که منحرف شده است ؛ زن محتملا نتیجه نقصی است در قوه تولیدی مرد.»[5]
در نتیجه : زن فقط موجودی تصادفی و ناقص و نوعی مرد نقص دار است[6] زنان در عقل و اراده ضعیف ترند ، در همه چیز محتاج مرد هستند.!
مردان فقط برای تولید نیاز به زن دارند !
از دیگر توصیفات این قدیس برجسته ی کلیسای مسیح در مورد زن : « زن از لحاظ جثه و عقل و اراده، موجودی است ضعیفتر ؛ زن در همه چیز به مرد احتیاج دارد، لکن مرد فقط برای تولید نیازمند زن است . زن باید مرد را مولای طبیعی خود بداند ، باید راهنمایی او را بپذیرد، و انضباط و مواخذههای وی را گردن نهد و از این طریق است که زن به مقصد اصلی و به سعادت خویش نایل خواهد آمد.»[7]
زن پایینتر از بردگان !!!
این فیلسوف برجسته و بی نظیر مسیحیت!! که معمولا از او به عنوان مظهر مهربانی یاد می شود زن را از بعضی لحاظ پایینتر از غلامان قرار میداد: «زن به علت ضعف طبیعت خود، چه عقلی و چه جسمی، تابع مرد است.... مرد آغاز زن و انجام وی است همان طور که خداوند بدایت و نهایت تمام موجودات است .... زن طبق قانون طبیعت باید مطیع و منقاد باشد، و حال آنکه یک نفر برده چنین نیست....» این دانشمند بزرگ حتی در موازنه ی میان پدر و مادر بر این اعتقاد بود که : « کودکان باید پدران را بیش از مادرشان دوست بدارند »[8]
زن گندیدگی ، بدشکلی و فرتوتی!
البته توصیفات توماس قدیس به اینجا ختم نمی شود ، وی بر این اعتقاد بود که زن با نخستین مقصود طبیعت یعنی کمال جوئی منطبق نیست بلکه با دومین مقصود طبیعت یعنی گندیدگی ، بدشکلی و فرتوتی انطباق دارد . [9]
زن حیوانی است که نه استحکام دارد و نه استواری !
آگوستین قدیس که شاید بتوان وی را برجسته ترین عالم مسیحی در تمام اعصار نامید معتقد بود : «زن حیوانی است که نه استحکام دارد و نه استواری ، زن از بدی تغذیه می کند و سر آغاز همه ی دعاوی و مخالفتها است و راه و طریق هر گونه فساد اخلاق است».[10]
زن = شر ، وسوسه ، مصیبت ، خطر خانگی و ...
ویل دورانت می نویسد : در نظر کشیشان و عالمان الاهی این قرون هنوز زن همان مقامی را داشت که در نظر یوحنای زرین دهان و پاتریارک قسطنطینه یعنی :« شری ضروری ، وسوسهای طبیعی ، مصیبتی مطلوب ، خطری خانگی ،جذبهای مهلک و آسیبی رنگارنگ»[11] از آنچه گذشت به راحتی می توان به همان نتیجه ای رسید که دوبووار نویسنده ی شهیر و نام اشنای فرانسوی به آن اشاره می کند؛ «تمام پدران کلیسا پستی و دنائت زن را اعلام می دارند» .[12]
جایگاه زن در قوانین قرون وسطی
بد نیست نیم نگاهی هم به قوانین کلیسای مسیح در قرون وسطی بیندازیم . این قوانین از آن رو حائز اهمیت است که در این دوره ی زمانی کلیسا به عنوان قانون گذار تلقی می شد و یا لا اقل به عنوان قطب دوم قدرت به شمار می آمد.
زدن زن :
طبق گزارش ویل دورانت قانون مدنی اروپا بیشتر با زن روی مخالفت نشان داد تا قانون کلیسایی . در هر دو قانون به شوهر اجازه زدن زن داده شد .
اقدام روشنفکرانه !!!
هنگامی که در قرن سیزدهم « قوانین و رسوم بووه » مرد را مکلف میساخت که فقط با رعایت موازین انصاف زن خویش را بزند ، در واقع این اقدام روشنفکرانه ای محسوب میشد .
زنان همردیف کنیزها !
واضعین احکام شریعت میگفتند : « از این رو آشکار است که زنان باید تابع شوهرانشان و تقریبا کنیزکان آنها باشند ».[13]
زن برای راهبه شدن نیاز به جهیزیه دارد !!!
هر چند کلیسا مقرر داشته بود که هنگام ورود زنان به این راهبه خانهها چیزی از ایشان گرفته نشود، مگر آنکه تازه واردان به طیب خاطر چیزی پیشکش کنند ، ورود زنان به فرقه بندیکتیان معمولا مستلزم داشتن جهیزیه ای بود ! [14]
زن زناکار .... !!!
در قانون ساکسون، حداقل مجازات در مورد زنان زناکار بریدن بینی و گوشهای وی بود ، و به شوهر اختیار میداد که اگر زن خویش را بی وفا دید، او را به قتل برساند.[15]
ازدواج خود سرانه ی زن !
در قرون وسطی حق هر گونه آزادی ای از زنان سلب شده بود ، این ظلم تا بدان حد بود که اگر زنی با برده ای ازدواج می کرد از حمایت قانون محروم می شد و خانواده حق کشتن او را داشت.[16]
زنان در نظر بزرگان متأخر مسیحی
شاید برخی گمان کنند که این شیوه ی نگرش به زنان اختصاص به کلیسای کاتولیک دارد اما هرگز این تصور حقیقت ندارد گذشته از کلمات آبای کلیسا به عنوان شخصیتهای مورد اتفاق میان تمام فرقه های مسیحی ؛ در کلمات متاخرین نیز می توان به رگه هایی از همین نوع دید برخورد .
زنان لگنهای پهن دارند تا .... !!!!
مارتین لوتر به عنوان سرآمد اصلاح طلبان کلیسای مسیحی و یکی از مؤسسین مذهب پروتستان بر این اعتقاد بود : «زنان باید در خانه بمانند ، آفرینش زنان بر این دلالت دارد ، آنها لگنهای پهن دارند تا بر روی آن بنشینند و خانه داری کنند بچه به دنیا بیاورند و بزرگ کنند»[17]
زنان فاقد ویژگیهای شهروندی .... و حتی عقل !!
ژان ژاک روسو متفکر نامدار سوئیسی : «زنان فاقد ویژگیهای شهروندی اند یعنی خصوصیاتی مانند عقل ، نیرو و خود مختاری طبیعتا مردانه اند »[18]
زن بودن = بدبختی
سورن کییر کگارد : «چه بدبختی ای است زن بودن»[19]
اگر چه کلیسا به خاطر فشارهای جوامع ، مجبور به عقب نشینی از مواضع خویش گردید اما با این حال هنوز هم می توان در کلمات جناب پاپ و سایر شخصیتهای برجسته و صاحب نظران کلیسا همان دیدگاه ها را یافت!در قرن 20 شخص پاپ اعلام کرد: « در بین زندگی مادر و حیات فرزند باید نخستین را فدا کرد! چون مادر غسل تعمید یافته و می تواند به بهشت رود ولی جنین برای همیشه به برزخ اختصاص یافته است!»
این در حالی است که طبق روایات اسلام جنین و کودکان تا قبل ازسن تکلیف از دنیا برند بهشتی هستند .
همچنین در سال 1971 در کلیسای موریان دانشگاه هاروارد موعظه ای ایراد شد توسط ماری دالی که دالی در آن اندیشه هایی را به طور قوی مطرح میکند که پس از آن در تجربه کلیسا از نهضت آزادی زنان (فمینیسم) اهمیت یافت !
دالی بعدها با مسیحیت مخالفت کرد و گفت: «این آئین به هیچ مجه قابل اصلاح نیست!»
[1] . ( تاریخ تمدن ،ج 3 ، ص 717 )
[2] . ( جنس دوم ، ج 1 ، ص 159 )
[3] . ( جنس دوم ، ج 1 ، ص 159 )
[4] . ( جنس دوم ، ج1 ، ص 159 )
[5] . ( تاریخ تمدن ، ج 4 ، ص 1311 و جنس دوم ج 1 ، ص 19 و ص 159 )
[6] . ( جنس دوم / سیمون دوبووار / ج 1 ، ص 159 )
[7] . ( تاریخ تمدن ، ج 4 ، ص 1311 )
[8] . ( تاریخ تمدن ، ج 4 ، ص 1111 )
[9] . ( زنان از دید مردان / بنوات گری ص 57 )
[10] . ( جنس دوم ، ج 1 ، ص 28 و ص 168 )
[11] . (تاریخ تمدن ، ج 4 ص 1111 )
[12] . ( جنس دوم ، ج 1 ، ص 159 )
[13] . ( تاریخ تمدن ، ج 4 ، ص 1112 )
[14] . ( تاریخ تمدن ، ج 4 ، ص 1083 )
[15] . ( تاریخ تمدن ویل دورانت ، ج 4 ، ص 110 )
[16] . ( جنس دوم ، ج 1 ، ص 161 )
[17] . ( اصلاحات / سارا فلاورز / ص 91 )
[18] . (مقدمه ای بر ایدئولوژیهای سیاسی / یان مکنزی و دیگران / ص 358)
[19] . ( جنس دوم ، ج 2 ، سر آغاز )
- چهارشنبه ۴ دی ۹۲
- ۱۲:۱۸
- ۲۸۴۳
- ۰