عناوین موجود در این مقاله:
3. فونس اتین دینته (1861-1929م)
4. هاری سانت فیلپی (1885-1960م)
چکیده:
مستشرقان معمولاً با انگیزههای گوناگون از جمله انگیزههای استعماری، سیاسی، تبشیری و... و عمدتاً با پیش داوری منفی و پیشفرضهای نادرست پیرامون اسلام، قرآن، حدیث، سیره و دیگر موضوعات و مسائل مرتبط به تحقیق پرداختهاند و چنین انگیزهها و رویههایی از سوی آنان همچنان ادامه دارد، ولی در میان آنان افرادی بوده و هست که به مطالعه قرآن و اسلام پرداخته و در اثر تحقیقات خود به دین مبین اسلام گرویدهاند و چه بسا زمینه گروش دیگران به دین اسلام را فراهم کردهاند. ضمن اینکه آثاری را نیز در معرفی اسلام و آموزههای آن به رشته تحریر در آوردهاند.
در این نوشتار، شانزده تن از مستشرقانی که به اسلام مشرف شده (مستشرقان مسلمان) و پذیرش اسلام آنان نیز در معرفی اسلام به دیگران تأثیرگذار بوده، به اختصار معرفی شدهاند. همچنین برخی از آثار نگاشته شده از سوی آنان در علوم مختلف اسلامی و نیز آثاری که نحوه پذیرش اسلام خویش را در آن شرح دادهاند، معرفی شده است.
کلید واژگان:
اسلام، قرآن، مستبصران (هدایت یافته)، مستشرقان.
مقدمه
مستشرق (خاورشناس/ خاورپژوه) کسی است که درباره آنچه مربوط به مشرق زمین میباشد، تحقیق میکند. ریشه این واژه همچون واژه «استشراق» (خاورپژوه) در زبان عربی است که از کلمه «شرق» به معنای محل طلوع خورشید گرفته شده و بر مطالعات خاصی اطلاق میشود؛ از اینرو، آن را در اصطلاح به اسلامشناسی توسط غیر مسلمانان تعریف کردهاند (سباعی، الاستشراق والمستشرقون مالهم وما علیهم، 1405: 19). دکتر علی الصغیر در تعریف استشراق میگوید: استشراق به مطالعات غربیها درباره فرهنگ شرق، به ویژه هر چیزی که متعلق به تاریخ، زبان، رسوم، هنر، علوم، عقاید و عادات باشد، گفته میشود؛ بنابراین، مستشرق کسی است که درباره آنچه مربوط به مشرق زمین میباشد، تحقیق میکند (علی الصغیر، دراسات قرآنیة، 1413: 11؛ نیز ر.ک: المیدانی، جنحة المکر الثلاثة وخوافیها، 2000: 121).
به عبارت دیگر، شرقشناسان آن دسته از دانشمندان فرنگی [اروپایی] هستند که خود را وقف مطالعه و بررسی میراث شرق یعنی فرهنگ عربی، تاریخ عرب، اسلام، مسلمانان، و علوم، آداب، اخلاق و سنتهای آنان به طور خاص کردهاند (ر.ک: مجله فقه، 54/ 163)، ولی باید گفت، این تعریف تسامحی است؛ زیرا معنایی که از شرقشناس به ذهن متبادر میشود، مطالعه اسلام و مسلمانان است. شاید علت این امر، بیشتر به دلیل رویکرد گسترده محققان یهودی و مسیحی به مطالعه اسلام و مسائل مربوط به آن بوده است. در حالی که برخی از غربیان و نیز محققان مسلمان که از نظر جغرافیایی در غرب هستند، از مستشرقان شمرده شدهاند (ر.ک: مجله فقه 54/ 163ـ164). هر تعریفی که از استشراق در نظر گرفته شود، باید توجه داشت که توجه به شاخههای مطالعاتی مستشرقان و نتایج ارائه شده از سوی آنان، چه مثبت و چه منفی، به نوبه خود از اهمیت خاصی برخوردار بوده و هست.
همچنین باید توجه داشت که غالباً فعالیتهای شرقشناسان برای احترام و اهتمام به میراث اسلامی نبوده و نیست، بلکه از یک سو به دلیل نیاز آنان به منابع غنی اسلامی و از سوی دیگر معارضه با اسلام و گسترش آن و استعمار ممالک اسلامی در عرصههای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی و... و فراهم کردن زمینه فعالیتهای تبشیری است.
پیشینه این نوع از مطالعات به نخستین روزهای اعلام دین مبین اسلام به عنوان دینی جدید و جهانی از سوی پیامبر اکرمJ برمیگردد؛ به عبارتی همزمان با ظهور اسلام دانشمندان یهودی و مسیحی دشمنی خویش را با اسلام اظهار داشتند و در قالبهای مختلف از جمله داخل نمودن اسرائیلیات به اسلام ضربه زدند. این رویه با تغییر ساختارها و برنامهها تا امروز ادامه داشته و در آینده نیز شاهد آن خواهیم بود. به هر حال، حرکت استشراق رسماً با این عنوان در قرن هشتم میلادی شروع شد. نخستین مستشرق به نام «یوحنای دمشقی» با نوشتن دو کتاب علیه اسلام با عنوان «محاورة مع مسلم» و«ارشادات النصاری فی جدل المسلمین» دشمنی خویش را آشکار کرد. از عناوین این دو کتاب پیداست که وی در صدد تقویت علمی مسیحیان بوده تا در مناظرات و مجادلات بر مسلمانان استیلا یابند (زمانی، محمد حسن، آشنایی با استشراق، 1388: 56). ولی در کنار چنین مستشرقانی از افرادی میتوان سراغ گرفت که در سیر مطالعاتی خویش جانب انصاف را رعایت کرده و حقیقت را بیان داشتهاند و حتی برخی از آنان با مطالعات استشراقی خود به دین مبین اسلام گرویده و نوعاً به دفاع از اسلام و تبلیغ آن نیز پرداختهاند. آنچه در این میان برجسته مینماید، علت پذیرش اسلام از سوی آنان و دیدگاهها و نظریههای ویژه آنان پیرامون اسلام، قرآن، حدیث، پیامبر اکرمJ و... است؛ چه آنان از بیرون از دین اسلام پیرامون آن تحقیق کرده و به حقیقت نائل شده و به معارف بلند قرآن و بزرگی پیامبر اعظمJ و ویژگیهای اخلاقی ایشان دست یازیده و آثاری نیز پس از پذیرش اسلام به رشته تحریر در آوردهاند.
دیگر اینکه آشنایی با آنان و سبب پذیرش اسلام میتواند به نوبه خود به معرفی بهتر و بیشتر اسلام و قرآن به غیر مسلمانان بینجامد.
در این نوشتار، شانزده تن از مستشرقانی که به دین مبین اسلام مشرف شده و پذیرش اسلام آنان نیز در معرفی اسلام به دیگران تأثیرگذار بوده، به اختصار معرفی شدهاند. همچنین برخی از آثار نگاشته شده از سوی آنان در علوم مختلف اسلامی و نیز آثاری که نحوه پذیرش اسلام خویش را در آن شرح دادهاند، معرفی شده است.
1. آنسلم تورمیدا (1342-1352)
نجیب العقیقی «آنسلم تورمیدا» (A. Turmeda) را در زمره مستشرقان معرفی کرده است (العقیقی، المستشرقون، 1387: 1/ 123). تورمیدا در سال 1352م. در میورقه یکی از جزایر شرق اندلس (اسپانیا) به دنیا آمد. تحصیلات خود را در ایتالیا گذراند. وی راهبی فرانسیسکانی بود که به منظور اعلان اسلام خویش به تونس مهاجرت کرد و در حضور پادشاه وقت آنجا، احمد بن ابی بکر الحفصی، اسلام آورد. بعد از مسلمان شدن نام خود را از تورمیدا به «ابومحمد عبداللّه بن عبداللّه بن عبداللّه» تغییر داد (رضوان، آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره، 1992: 1/357) و به شغل مترجمی مشغول شد و به همین علت به «عبدالله مترجم» معروف شد (عقیقی، المستشرقون، 1378: 1/123).
تورمیدا در نزد دانشمندان نصرانی زمان خویش از جایگاه علمی بالایی برخوردار بود؛ لذا پس از آشکار ساختن اسلام خویش، کتابهایی در رد مسیحیت نوشت که میتوان از «تحفة الأریب فی الردّ علی اهل الصلیب» نام برد. این کتاب از این جهت که نویسنده آن مسیحی و از کشیشان بوده است، اهمیتی در خور دارد. نویسنده در این کتاب بر آرای ابن حزم در نقد مسیحیت تکیه کرده است. این کتاب که در سال 1420 ق. انتشار یافت، از سوی اسین بلاسیوس نقد شده است (همان، 124). مؤلف در فصل اول این کتاب به بیان سبب اسلام خویش پرداخته است و در فصل سوم پس از ذکر عقاید مسیحیت، به نقد آنها نشسته است. بیان تعارض موجود بین اناجیل چهارگانه و اثبات تألیف بشری آنها و نیز ردّ ایرادات مسیحیان علیه مسلمانان به همراه اقامه دلیل از متن اناجیل بر نبوّت حضرت محمدJ، از مباحث اصلی این فصل است.
تورمیدا علّت اسلام آوردن خویش را چنین بیان کرده است: روزی به علت کسالت کشیش کهنسال کلیسایی در اسپانیا و انتظار شاگردان، بحث به تفسیر این سخن عیسیA که گفته است «یأتی من بعدی نبی اسمه البارقلیط» کشیده شد (برای مقایسه، ر. ک: Pیَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُO صف/6) و جدال در این باره بالا گرفت. به منزل استاد رفتم و واقعه و جدال شاگردان و دیدگاه هر یک از آنها را بازگو نمودم.... استاد در ادامه گفت: تفسیر این اسم شریف را کسی جز راسخ در علم نمیداند و شما جز مقدار اندکی از علم را به دست نمیآورید. من نیز به پاهایش افتادم و ملازمت ده ساله خویش را با او و... یاد آور شدم و اکمال احسانش را نسبت به خود با بیان تفسیر اسم «فارقلیط» درخواست کردم. استاد به گریه افتاد و گفت: در شناخت این اسم فایده بسیار بزرگی است، لکن از این میترسم که با آگاهی بر معنای آن، مسیحیان فوراً تو را به قتل برسانند.... در پاسخ به پرسشم درباره مسیحیت گفت: اگر مردم، دین مسیحیت نخستین را اقامه میکردند، همانا بر دین خدا بودند؛ زیرا دین عیسی و همه پیامبران دین خداست و راه رهایی از این مشکل (مشکل مسیحیت کنونی و دوری از دین واقعی) دخول در دین اسلام است؛ واقعیتی که در اواخر عمر و کهولت سن، خداوند فضل درک آن را به من عطا کرده است. اگر من در سن تو میبودم به دین اسلام در میآمدم. اکنون که من جاه و مقام و عزت و شرافت بسیاری در نزد مسیحیان دارم، اگر عامه مردم از کوچکترین گرایش من به اسلام آگاهی یابند، مرا فوراً میکشند.
تورمیدا در ادامه میگوید: آن استاد در نهایت، مرا به مهاجرت به دیار مسلمانان برای پذیرش اسلام ترغیب نمود و از اعلان اسلام خویش در میان مسیحیان برحذر داشت... (تورمیدا، تحفة الأریب فی الردّ علی اهل الصلیب، 41-46).
بدین ترتیب، تورمیدا به تونس مهاجرت کرد و اسلام آورد و کتاب «النبوات» و کتاب «التعالیم الصالحة» از دیگر آثار اوست.
2. فرانسوا ماری ولتر (1694)
فرانسوا ماری ولتر (F. M. woltir)، نویسنده، فیلسوف و نمایشنامه نویس بزرگ در سال 1694م. در پاریس متولد شد. در سال 1704م. نزد روحانیون مسیحی مبانی علوم آن روز را فرا گرفت. ولتر از کودکی نسبت به مسیحیت بدبین بود. نخست بر مسیحیت تاخت و خدای انساننمای آنها را مسخره کرد و به مسیحیان خیلی اشکال گرفت و سپس به جان ادیان دیگر افتاد و در دنیای آن روز غوغایی برپا نمود. چون تحت تأثیر کتابهای دشمنان اسلام قرار گرفته بود، از حقایق اسلام دور بود، ولی در اثر تحقیقات و مطالعات در زمینه اسلام نسبت به اسلام و پیامبر اسلامJ خوشبین شد و فهمید که هم کیشان سابق او درباره پیامبر اسلامJ جز تهمت چیز دیگری نگفتهاند (حدیدی، اسلام از نگاه ولتر، 1373: 5). فرانسوا در سال 1718 نام «ولتر» را برای خویش انتخاب کرد تا به گفته خودش «شاید با نام تازه خوشبختتر گردد» (فلسفی، منتخب فرهنگ فلسفی، 21- 24).
ولتر با خرافات و روایات و احادیث دورغ و بی اساسی که کشیشان عیسوی در طی قرون ساخته و به خورد مردم عوام داده بودند که با عقل و منطق و اسناد مذهبی و تاریخی سازگار نیست، به سختی مخالف بود؛ از اینرو، در تمام عمر از مبارزه با کشیشان مردم فریب و خرافات دینی دست بر نداشت و با نیروی اطلاعات گستردهای که از تاریخ مسیحیت و سرگذشت و آثار پیشوایان بزرگ مسیحیت داشت، به آسانی بطلان عقاید خرافی و بیاساس کشیشان را فاش کرد (ر.ک: فلسفی، منتخب فرهنگ فلسفی، 16 مقدمه مترجم).
ولتر در هوش و استعداد و پشتکار و فعالیت در میان نویسندگان بزرگ عصر خود کم نظیر بود. از ادبیات به عنوان وسیلهای برای روشن ساختن افکار عمومی و بیان حقیقت استفاده میکرد. بارزترین برجستگی آثار وی، تخطئه و تحقیر کلیسای کاتولیک بود. با نوشتههای گوناگون خود فرمانروایان و طبقات ممتاز فرانسه و جامعه فاسد کشیشان معاصر خویش را بیش از پیش تحقیر و غیرقابل اعتماد جلوه داد و زمینه پیروزی انقلاب کبیر فرانسه را بیشتر میسر ساخت (ر.ک: منتخب فرهنگ فلسفی، 41-42)؛ زیرا توانسته بود با بهرهگیری از حکومتهای محلی مسلمانان در پروراندن و نمایاندن آرمانها و نواقص، حکومتهای اروپا را بهتر مورد انتقاد قرار دهد و اصلاحات را مطرح سازد (اسپوزیتو، دایرة المعارف جهان نوین اسلام، 1391: 3/164).
دانشمندان تصریح کردند که فرانسوا ولتر در اثر تحقیقات خود به آیین اسلام پیوست (افتخارزاده، سیر تاریخی و ارزیابی اندیشه شرقشناسی، 1383: 46). وی در مورد اسلام بعد از تحقیقات فراوان، حرفهای جالبی زده که میتوان عمق مطالعات وی را از آن به دست آورد. برای نمونه مینویسد: تمام سنتهایی که پیامبر اسلامJ آورده، نفس انسان را به سوی تهذیب فرا میخواند و حسن و جمال آنها انسان را به دین محمدی مجذوب میکند؛ به همین دلیل اقوام متعددی اسلام آوردهاند (معدی، الرسول فی عیون غربیه منصفه، 2007: 104).
ولتر پس از انقلاب درونی که در نتیجه آغاز مجدد مطالعات اسلامی برایش رخ داد و حاصل آن را با عنوان «تبصرهای بر تاریخ جهان» منتشر نمود، در قضاوت خود نسبت به شخص پیامبر اکرمJ که پیشتر با تندی در باره آن حضرت سخن میگفت، تجدید نظر میکند و میگوید: «محمد بیگمان مردی بسیار بزرگ بود و مردانی بزرگ نیز در دامن فضل و کمال خویش پرورش داد. قانونگذاری خردمند، جهانگشایی توانا، فرمانروایی دادگستر، پیامبری پرهیزگار بود و بزرگترین انقلاب روی زمینه را پدید آورد» (کلیات ولتر، ج24، ص555، به نقل از: حدیدی، اسلام از نظر ولتر، 111ـ 112).
ولتر در جوانی تحت تأثیر افکار بولن ویلییه در کتاب «زندگی محمدJ» قرار گرفت. ویلییه در کتاب خود چنان در ستایش پیامبر اکرمJ کوشیده بود که برخی از معاصرانش او را به مسلمانی متهم کرده و پنداشته بودند که وی مسلمان مرده است (حدیدی، اسلام از نظر ولتر، 1373: 41)؛ چنان که نویسنده کتاب اسلام از نظر ولتر، درستی چنین سخنی را به احتمال یادآور شده و از او به «مسلمان مسیحینما» یاد کرده است.
ویلییه در وصف اسلام و مبانی دینی مسلمانان گفته است: «آیین محمدJ چنان خردمندانه است که برای تبلیغ آن هیچ نیازی به جبر و قهر نیست. کافی است که اصول آن را به مردم بفهمانند تا همه به آن بگرایند» و در جایی دیگر از سازگاری اصول دین محمدJ با عقل انسانی سخن گفته است. وی درباره پیامبر اکرمJ نیز گفته است: محمدJ قانونگذاری خردمند و بزرگ بود که دین تهذیب یافته برای جهانیان آورد. او نماینده زنده عنایات پروردگار بود. خدایی که بر همه چیز آگاه است، او را فرستاد تا مسیحیانی را که گمراه بودند، متنبه گرداند.
ولتر که به تدریج بر دامنه مطالعات خود میافزود، تا آنجا پیش میرود که نظریههای این مسلمان مسیحینما (ویلییه) را از آن خود میداند و بدون ذکر مأخذ، آنها را به عنوان حربهای علیه مسیحیت به کار میبندد (حدیدی، اسلام از نظر ولتر، 1373: 44؛ نیز، ر.ک: 201).
ولتر در ستایش قرآن میگوید: «من یقین دارم اگر قرآن و انجیل را به یک فرد غیر متدین ارائه دهند، او حتماً قرآن را بر میگزید؛ زیرا کتاب محمدJ در ظاهر افکاری را تعلیم میدهد که به اندازه کافی بر مبنای عقلی منطبق است (شاهد، اعجاز قرآن از دیدگاه مستشرقان، 1386: 124). بر همین مبنا در دفاع از ساحت قرآن کریم که از سوی لارشه مورد مقایسه نابجا با تورات قرار گرفته بود، از او به «عیّاش بیآبرو و هرزه بیسواد» یاد میکند و نسبت به برتری قرآن کریم سخن میگوید. در همین راستا درباره اصل طلاق رجعی و راهگشایی آن در اسلام به آیات 237 و 236 سوره بقره[1] استناد میکند (حدیدی، اسلام از نظر ولتر، 1374: 216)، چنان که در جایی دیگر در مقایسه قوانین قرآن کریم و انجیل گفته است: شاید هرگز قانونی کاملتر از قوانین قرآن درباره طلاق وضع نشده باشد (عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، 1378: 98)؛ چرا که طلاق در مسیحیت مورد نهی تحریمی قرار گرفته است (متی 5: 31-32؛ نیز، ر.ک: تثنیه، 24: 1).
وی همچنین در نقد در دایرة المعارف دیدرو ذیل مدخل «القرآن» که داستان هاروت و ماروت را علّت تحریم مشروبات الکلی دانسته، از آنچه نویسنده «القرآن» گزارش کرده بود، به «قصه کودکانه تعبیر میکند و میگوید: «اگر همه قرآن را از اول تا آخر بخوانید، یک کلمه از این قصه کودکانه را در آن نخواهید یافت. اینها ساخته ذهن دروغپردازان مسیحی است که میخواهند با جعل افسانهها دین محمدJ را هجو نمایند». ولتر آنگاه به آیه وجوب جهاد در سوره بقره به عنوان شاهد سخن خود استدلال میکند (حدیدی، اسلام از نظر ولتر، 1373: 216) که میفرماید: Pکُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَO (بقره/216)؛ «جنگ بر شما مقرّر شد در حالى که آن برایتان ناخوشایند است و چه بسا از چیزى ناخشنودید، و آن براى شما خوب است و چه بسا چیزى را دوست مىدارید و آن براى شما بد است. و خدا مىداند، و شما نمىدانید».
ولتر سوره توحید را زیباترین و فصیحترین تعریف از توحید میداند و مدتی بعد در مقاله «القرآن» در کتابش با عنوان «فرهنگ فلسفی» ترجمه سوره حمد را متشر میکند (حدیدی، اسلام از نظر ولتر، 1373: 226).
وی معتقد است که پیامبر اسلامJ به خلافت علیA وصیت کرده و قلم و دوات را خواسته تا کتباً جانشینی ایشان را بنویسد، ولی این وصیت آن حضرت اجرا نشد؛ چون بعد از رحلت آن حضرتJ عدهای ابوبکر را به خلافت برگزیدند (مهری املشی، علی از زبان دیگران، 1384: 168).
به نظر میرسد مخالفت آیین مسیحیت با عقل، ولتر را از مسیحیت دور کرد و در مقابل، مطابق بودن احکام اسلامی با عقل و فطرت، وی را به آیین اسلام جذب کرد. خود در این باره میگوید: «خدایا من مسیحی نیستم؛ زیرا میخواهم تو را بهتر دوست داشته باشم» (آلاسحاق خوئینی، اسلام از دیدگاه دانشمندان جهان، 1370: 296).
3. فونس اتین دینته (1861-1929م)
فونس اتین دینته (funis Etienne Dinet)، نقاش و دانشمند فرانسوی در سال 1861م. در پاریس به دنیا آمد. نجیب العقیقی و خیرالدین زرکلی او را با عنوان مستشرق معرفی کردهاند (عقیقی، المستشرقون، 1378: 1/228؛ زرکلی، الاعلام، 1980: 1/83). دینته تحصیلات خود را به نحو متعارف در کیش مسیحیت به پایان رسانید. به کتابهای تاریخی که درباره اسلام نوشته شده بود، برخورد کرد و کم کم با حقایق و معارف اسلام آشنایی یافت تا اینکه در اثر تحقیقات هنری و علمی خود به آیین اسلام درآمد (شلبی، اضواء علی المسیحیة، 1997: 52؛ خوئینی، اسلام از دیدگاه دانشمندان جهان، 349). وی بعد از تشرف به اسلام در سال 1927م. اسم «ناصرالدین» را برای خودش انتخاب کرد و در سال 1928م. به مکه مکرمه و حج بیت الله الحرام مشرف شد (عقیقی، المستشرقون، 1378: 1/228). وی در سال 1929م. در پاریس در گذشت، ولی طبق وصیتش در قبری که در شهر بوسعاده در الجزایر برای خود تجهیز کرده بود، دفن کردند (زرکلی، الاعلام، 1980: 1/83).
وی کتابهایی در دفاع از پیامبر اکرمJ و اسلام نوشت و به حق از آئین جدید به دفاع پرداخت و کتابهای «حیاة العرب»، «حیاة الصحراء»، «اشعة من نور الاسلام» و «الشرق فی نظر الغرب» به زبان فرانسه منتشر کرد (زرکلی، الاعلام، 1/83). دو کتاب اخیر به ترتیب توسط راشد رستم و عمر فاخوری به عربی ترجمه شده است (عقیقی، المستشرقون، 1378: 1/228؛ زرکلی، الاعلام، 1980: 1/83).
کتاب «Mohamet» درباره سیره پیامبر اکرمJ که به زبان فرانسوی و انگلیسی انتشار یافته (زرکلی، الاعلام، 1/83)، از سوی دکتر عبدالکریم محمود و استاد محمد عبدالکریم محمود به عربی ترجمه شده است. کتاب دیگر وی «الحج الی بیت الله الحرام» است که ترجمه آن در مجله «الشبان المسلمین» انتشار یافته است (عقیقی، المستشرقون، 1378: 1/228).
دینته، نقاش فرانسوی، بعد از پژوهشهای فنی و علمی درباره ترسیم صورت خداوند طبق گفتههای انجیل و سپس تورات و مطالعه قرآن کریم به این باور رسید که تنها اسلام است که اندیشهای مستقیم از ادراک وجود الهی ارائه میدهد (شلبی، اضواء علی المسیحیة، 1997: 52)؛ زیرا وی با مطالعه انجیل و سپس تورات به تصوری دقیق و جالب از خدای سبحان نرسید. سپس با مهاجرت به الجزایر و آموختن زبان عربی، با مطالعه قرآن کریم و برخورد با سوره توحید احساس کرد به مطلوب خود در تصوری متین از خدای سبحان و حقیقت مطلب درباره ذات خداوند رسیده است (همان، 138-139)؛ حقیقتی که سبب شد تا وی در دانشگاه بزرگ الجزایر اسلام خویش اعلام کند.
4. هاری سانت فیلپی (1885-1960م)
هاری سانت فیلپی (H. S. Philpy) در سال 1885م. در خانوادهای انگلیسی در جزیره سیلان به دنیا آمد. تحصلات دانشگاهی خویش را در آکسفورد ادامه داد و در سال 1907م. در رشته زبانهای شرقی فارغ التحصیل شد. وی درسال 1908-1915م. از سوی دولت بریتانیا در هند مشغول به کار شد (عقیقی، المستشرقون، 1378: 2/ 116). وی از دانشگاه کمبریج زبان فارسی و هندی را آموخت و در هندوستان که به فعالیتهای دیپلماسی مشغول بود، زبان پنجابی را نیز فرا گرفت و به آموختن قرآن و عربی نیز مشغول شد.
فیلپی که جزء مستشرقان سیاسی است و در کشورهای جهان شرق از جمله هند، عراق، اردن و عربستان فعالیتهای سیاسی خویش را انجام میداد، در نهایت در اثر مباشرت مستقیم با مسلمانان در عربستان اسلام خویش را اعلام کرد (حمدان، مستشرقون؛ سیاسیون ـ جامعیون ـ مجمعیون، 1988: 62؛ برای آگاهی از لیست 101 نفری سیاستمدار مستشرق که همزمان با فعالیتهای سیاسی به استشراق نیز پرداختهاند، ر. ک: حمدان، مستشرقون؛ سیاسیون... ، 1988: 55-67).
فیلپی در سال 1915م. در پی مأموریت دولتی به بصره فرستاده شد و در سال 1917م. به عربستان سفر کرد و در سفرهای بعدی به عربستان با ملک عبدالعزیز آشنا شد. در سال 1930م. به دین مبین اسلام در آمد و نام عبدالله برایش انتخاب شد و به «عبدالله فیلپی» شهرت یافت. صاحب کتاب المستشرقون مینویسد: اسلام آوردن فیلپی مشهور است (فیلپی، هاری سانت، بنات سبأ، مقدمه کتاب). وی در سال 1960م. در سن 75 سالگی در بیروت از دنیا رفت.
فیلپی تحقیقات جغرافیایی و تاریخی خود را در عربستان ادامه داد و کتابهای زیادی نیز در این زمینه نگاشت. برخی از تألیفات وی از این قبیلاند: قلب جزیرة العرب، جزیرة العرب فی عهد الوهابیین، جزیرة العربیة، هارون الرشید، الربع الخالی، بنات سبأ، حاج فی الجزیرة العربیة، اسس الاسلام، ایام فی الجزیرة العربیة، مرتفعات الجزیرة العربیة، العربیة السعودیة (حمدان، مستشرقون؛ سیاسیون ـ جامعیون ـ مجمعیون، 1988: 54).
5. محمد اسد (لیوپولد وایس)
محمد اسد، مستشرق اتریشی، که نام پیشینش لیوپولد وایس (Leopold weiss) است، در سال 1900م. در خانوادهای یهودی در شهر نمسا به دنیا آمد. وی از سن 22 سالگی به خاورمیانه و مشرق زمین (کشمیر و پاکستان) سفر کرد. در این سفرها با مسلمانان و آموزههای اسلام آشنا شد و سرانجام پس از تحقیقات مستمر به حقیقت اسلام ایمان آورد و مسلمان شد و نام محمد اسد را برای خویش برگزید (بیآزار شیرازی، قرآن ناطق، 221 و 446) و افترائات و تحریفات شرقشناسان و کلیسا را علیه اسلام افشا کرد. وی پس از پذیرش دین اسلام به نقاط مختلف جهان اسلام از شمال آفریقا تا افغانستان مسافرت کرد (العیثی، رجال و نساء اسلموا، بیتا: 2/157) و نقش بزرگی در گسترش اسلام در غرب ایفا نمود (هوفمان، یومیات المانی مسلم، 1993: 65).
وی مسلمانی متدین و معتقد به اصول اعتقادی طبق مذهب اهل سنت بود، با این حال، برخی از افکار و دیدگاههای او در تفسیر قرآن مورد نقد واقع شده است (صلاح، المکفرون الغربیون المسلمون، 117). وی در سال 1934م. کتاب معروف خود به نام «الاسلام علی مفترق الطرق» به چاپ رساند.
وی معتقد بود انسان در اسلام مجبور نیست دنیا را ترک بکند و در اسلام هیچ نیازی نیست که برای تطهیر روحی یک باب مخفی باز شود؛ چون اسلام نه عقیده صوفیه است و نه فلسفه، بلکه اسلوب حیات است. اسلام هیچ گاه جلوی علم و پیشرفت را نگرفت، بلکه میگوید انسان اگر تلاش فکری را ادامه دهد، از ملائکة الله بالاتر میرود و هیچ دینی نیست که به اندازه اسلام بر عقل تأکید بکند (شلبی، الاسلام، 1968: 277).
محمد اسد ترجمه تفسیرى قرآن را در 1005 صفحه ارائه داده و به جاى قرآن محمدJ یا ترجمه قرآن نام آن را «رسالة القرآن» (پیام قرآن) نهاده است (هوفمان، یومیات المانی مسلم، 1994: 68). این ترجمه در سال 1980م. توسط دار الاندلس در جبل الطارق به چاپ رسید. کسانى که این ترجمه را بررسى و نقد کردهاند، اظهار داشتهاند که وى نظریههای غیر معمولى درباره بعضى مسائل مانند نسخ و تاریخ پیامبران ارائه کرده و از پذیرفتن برخى از معانى تحت اللفظى سر باز زده است (بیآزار شیرازی، قرآن ناطق، 1376: 221).
وی افزون بر ترجمه قرآن با عنوان رسالة القرآن، تألیفات ارزنده دیگری نیز دارد که برخی آنها را به مثابه جهاد فی سبیل الله توصیف کردهاند. این آثار عبارتاند از: الطرق الی الاسلام، الاسلام علی مفترق الطرق، شریعتنا، مبادئ الدولة و الحکومة فی الاسلام (عبدالرحمن، جاذبیة الاسلام الروحیة، 2009: 37-38).
وی درباره برتری تعالیم اسلام بر آن است که در تعالیم اسلام نقصی وجود ندارد و آنچه سبب از هم پاشیدگی جوامع اسلامی در عصر حاضر شده، اهمال و کوتاهی مسلمانان است که باید در این باره روشنگری کرد (اسد، الاسلام علی مفترق الطرق، 71).
6. موریس بوکای (1920)
پروفسور موریس بوکای، شرقشناس و پزشک فرانسوی، درسال 1920م. در فرانسه به دنیا آمد. پس از فراغت از تحصیل، رئیس کلینیک جراحی دانشگاه پاریس شد. وی پس از تحقیقات بسیار درباره دین اسلام و قرآن کریم و دیدن آیات اعجازآمیز قرآن در زمینه پزشکی به حقانیت قرآن اعتراف کرد و رسماً مسلمان شد.
بوکای موافقت قرآن را با حقایق علمی جدید که در عصر حاضر با تجهیزات پیشرفته در اختیار بشر قرار گرفته، در کتاب «دراسة الکتب المقدسة فی ضوء المعارف الحدیثة» اثبات کرده است (رضوان، آراء المستشرقین حول القرآن و تفسیره، 1992: 1/37).
هنگامی که جسد فرعون به فرانسه منتقل شده بود، دکتر بوکای به عنوان رئیس گروه تحقیقات انتخاب شد و تمام توجهش به این بود که ببیند فرعون چگونه هلاک شده است. قطعه کوچکی از جسد فرعون را جدا کرد و به آزمایشگاه برد. وقتی دقت کرد، دید که آثار نمک دریا روی بدن فرعون دیده میشود؛ لذا نتیجه گرفت که این جسد در دریا غرق شده است و وقتی شادابی جسد را متوجه شد، نتیجه گرفت که این جسد مدت زیادی در آب نمانده است.
این مسئله افکار عمومی بوکای را به خودش مشغول کرده بود تا اینکه پس از چندین ماه همایش پزشکی در عربستان برگزار شد و دکتر بوکای نیز به آن همایش دعوت شده بود. وی در نخستین جلسه این کشف جدید خودش را اعلام کرد. بعد از اعلام این خبر یک پزشک مسلمان به او گفت این کشف شما 1400 سال پیش در قرآن آمده و خصوصاً اینکه در قرآن آمده: Pفَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَO (یونس/92)[2] که از آن استفاده میشود که در همان روز جسد فرعون از آب گرفته شده است. بوکای فوراً تورات و انجیل را نگاه میکند که شاید قرآن این داستان را از آنجا گرفته باشد، ولی بعد از جستوجو متوجه شد که این مطلب در تورات و انجیل اصلاً مطرح نشده و در همان همایش مسلمان میشود (ر.ک: معدی، علماء و مفکرون و ادباء و فلاسفة اسلموا، 2007: 12-16). وی بعدها دست به کاوش عمیقی در سرتاسر آیات قرآن میزند و کتابی به نام «تورات و انجیل قرآن و علم» مینویسد که به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده و قابل استفاده است (توحیدی، قرآن کتابی شگفتانگیز، 1383: 83).
وی پس از ده سال مطالعه پیرامون قرآن در سال 1967م. خطاب به مجمع پزشکی فرانسه اظهار داشت: در قرآن موضوعات علمی در ارتباط با تولید مثل و فیزیولوژی وجود دارد که کاملاً با دستاوردهای کنونی علم مطابقت دارد.
کارل ارنست، محقق آمریکایی، بوکای مسلمان را حیرتآورترین فردی میداند که ادعای انحصارگرایانه اروپاییان را در باب علم به چالش کشید؛ زیرا نظریه اصلی او این بود که قرآن برخلاف کتاب مقدس، حجم چشمگیری از اطلاعات را در بر دارد که با اکتشافات علمی جدید در زمینههایی همچون جنینشناسی همخوان است (ارنست، اقتدا به محمدJ، 1390: 177).
بوکای با تحقیقات خویش به این نتیجه رسید که قرآن از وحی الهی سرچشمه گرفته است، در مقابل، کتاب مقدس به رغم پدیدآورندگان بشری متعددش، فاقد چنین عمق علمی است و در نتیجه نمیتوان به لحاظ وحیانی بودن، هم سطح قرآن باشد (همان، 177-178). بوکای در نقد نظریه داروین بر آن بود که تکامل داروینی صرفاً یک نظریه است که نه میتواند جایگاه علم حقیقی داشته باشد و نه جایگاه وحی حقیقی (همان، 178).
مضامین اعجازآمیز و ادبیات فصیح و اعجاز پزشکی قرآن در کنار خبر از آینده و آیندهنگری قرآن که در مجموع معارف عظیم قرآنی را تشکیل میدهد، دانشمندان غرب، محققان و مستشرقان منصف را بر آن داشته تا اذعان کنند که قرآن کریم منشئی الهی دارد و نمیتواند از تجربیات و ضمیر باطنی شخص و زبان بشر در قرن هفتم میلادی جاری شده باشد. بوکای در این باره مینویسد: «اگر بشر نویسنده و مصنّف قرآن میبود، چطور میتوانسته است در قرن هفتم میلادی چیزی بنویسید که امروزه با شناختهای دانش نو موافق آید» (بوکای، مقایسهای میان تورات و انجیل، بیتا: 166).
وی همچنین سخنی میگوید که در آن از راز تبدیل نام اسلام و یا پیروان اسلام (مسلمانان) به «محمدیون» در غرب پرده بر میدارد. وی میگوید: «من در دوره جوانی انگیزهای برای تحقیق درباره اسلام نداشتم؛ زیرا غالباً در غرب واژه محمدیون را به جای اسلام مطرح میکردند تا چنین وانمود شود که این دین ساخته و پرداخته یک بشر است نه یک دین که شایسته بررسی باشد...» (زمانی، مستشرقان و قرآن، 1388: 130).
بوکای درباره قرآن کریم مینویسد: قرآن برترین کتابی است که عنایت ازلی به سوی بشر فرستاد و آن کتابی است که شک و ریب در آن راه ندارد و بدون کوچکترین اغراق و مبالغه یا تعصب باید گفت: قرآن از تمام جهات معجزه است (علیقلی، قرآن از دیدگاه 114 دانشمند جهان، 52؛ نیز، ر. ک: معدی، علماء و مفکرون و ادباء و فلاسفة اسلموا، 2007: 11-18).
7. مراد ولفرید هوفمن (1931م)
مراد ویلفرید هوفمن (Murad Wilfrnied Hofmann) در سال 1931م. در آلمان در یک خانواده کاتولیک دیده به جهان گشود. در شهر مونیخ حقوق آلمانى و در کالج یونیون آمریکا و دانشکده حقوق هاروارد، حقوق آمریکایى را تحصیل کرد (هوفمن، الطرق الی مکة، 55). از سال 1983 ـ 1987م. رئیس بخش اطلاعرسانى ناتو در بروکسل، از 1987 ـ 1990م. سفیر آلمان در الجزایر و از سال 1990 ـ 1994م. سفیر آلمان در مغرب بود. دوران اقامتش در الجزایر و مغرب سبب آشنایی او با اسلام شد و در اثر این آشنایی و تحقیقات عمیق و معاشرت با مسلمانان در سال 1980م. در مغرب دین اسلام را پذیرفت (هوفمن، یومیات المانی مسلم، 13؛ معدی، من مشاهیر العالم الذین اسلموا، 2007: 81) و در سال 1992م. برای انجام فریضه حج به مکه مکرمه مشرف شد (صلاح، المفکرون الغربیون المسلمون، 189). هوفمن عضویت افتخارى شوراى مرکزى مسلمانان در آلمان نیز در کارنامه کاری خویش دارد (http://www.al-shia.com).
هوفمن پس از اشتهار به اسلام به شدت مورد اعتراض و برخورد نشریات آلمان قرار گرفت (معدی، من مشاهیر العالم الذین اسلموا، 2007: 81)، با این حال، در دفاع از حقایق اسلام کتابهای زیادی نوشت که بسیاری از آنها به زبان عربی ترجمه شده است. برخی از آثار او بدین قرار است:
«الاسلام کبدیل»؛ در این کتاب بعضی از احکام و اصول اسلامی از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار داده و طبق مطالعات خود، آیات قرآنی را تفسیر کرده است.
«الطریق الی مکه»؛ هوفمن در این کتاب سفرنامه خود به مکه مکرمه و آشنایی خود با اعراب و مسلمانها را توضیح داده است.
«الاسلام فی الألفیه الثالثه»؛ «الاسلام عام الفین»؛ «طریق فلسفی الی الاسلام»؛ «دور الفلسفة الاسلامیه» و «یومیات مسلم آلمانی» از دیگر کتابهای اوست که به زبان عربی ترجمه شده است.
دکتر هوفمن تحریم شرب خمر را از بارزترین مظاهر اسلامی میداند که وی را به طرف اسلام متحول کرده است (هوفمن، رحلة الی مکه، 71).
هوفمن درباره توازن کامل و دقیق میان ماده (جسم) و روح در اسلام چنین میگوید: آخرت چیزی جز جزای عمل در دنیا نیست و اهتمام و تلاش در دنیا از همین امر نشأت میگیرد. به همین دلیل، قرآن به فرد مسلمان چنین آموزش میدهد که نه فقط برای آخرت، بلکه برای دنیا نیز دعا کند: Pرَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةًO و حتی آداب غذا خوردن و دیدار با آشنایان نیز در شریعت اسلامی بی نصیب نمانده است (هوفمن، الاسلام کبدیل، 55 -115).
وی در باره قرآن کریم، معجزه جاوید پیامبر اکرمJ، ابراز میدارد: فرد مسلمان ایمان دارد که قرآن کریم کلمة الله است و مخلوقی از مخلوقات نیست. خداوند آن را به محمدJ با زبان عربی در زمان محدود خاصی [23 سال] وحی کرده است و آن تنها معجزه اسلام، دلیلی قاطع و برهانی ساطع بر نبوت حضرت محمدJ است (معدی، مشاهیر العالم الذین اسلموا، 2007: 86).
وی در ادامه با اعتقاد به وحیانی بودن قرآن کریم و تدوین بشری کتاب مقدس، در مقایسه این دو میگوید: بنابراین قرآن مانند عهد قدیم و جدید نیست که شخصی به صورت غیر مستقیم از شخصی دیگر یا درباره شیءای یا به نقل از خدا سخن میگوید، بلکه در قرآن کریم گوینده و آن که احسن القصص را میسراید، خداوند است که به صورت مستقیم سخن میگوید... همچنان که به ما آموزش میدهد تا او را از جنس و نظیر و تشبیه و... تنزیه کنیم و از خود با تعابیر مختلف یاد میکند تا مسئله تنزیه خداوند سبحان را از تجسید و تشخیص نصب العین انسانها قرار دهد (همان، 86-87).
از دیدگاه وی، آیه Pوَلا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرىO (انعام/164) نقشی اساسی در عقاید اسلامی ایفا میکند و به صراحت مفهوم گناه نخستین آدم را که دامنگیر بشریت شده، انکار مینماید (هوفمن، یومیات المانی مسلم، 1993: 120).
8. تسویتان تیوفانوف
پروفسور تسویتان تیوفانوف، مستشرق بلغاری، استاد دانشگاه صوفیه و عضو انجمن مستشرقان آمریکایی و عضو اتحادیه مستشرقان است.
وی در صوفیه بلغارستان به دنیا آمد و در دانشگاه صوفیه در رشته استشراق پذیرفته شد. تحصیلات خود را در رشته تخصصی ادبیات عرب در دانشگاه بغداد به پایان رساند و پس از آن به عنوان استادیار در دانشگاه صوفیه مشغول شد. وی تخصص خود را در مقطع دکترا در دانشگاه سلطنتی انگلستان و دانشگاه مسکو با دفاع از رسالهاش در موضوع شرقشناسی با عنوان «سبک تدریس فلسفه و ادبیات عرب» به پایان رساند.
تیوفانوف در سال 1997م. همزمان با سفر حج و زیارت مکه و مدینه رسماً اسلام را پذیرفت.
وی میگوید: پدر و مادرم ملحد بودند. برای آنان اسلام و هر دین دیگری افیون ملتها یعنی وسیله فریب و جدایی از واقعیتها به شمار میآمد (ترجمان وحی، سال هفتم، 1/81). به همین دلیل، من برای رسیدن به حقانیت اسلام راهی طولانی را پیمودم و آن را پذیرفتم؛ چون اسلام دین حقی است که میان بشر مساوات ایجاد میکند و همه حقوق انسانی را حفظ میکند و ارکان صلح و امینت را در همه جوامع بشری محکم و استوار میسازد.
وی درباره نخستین نشانههای گرایش خود به دین اسلام میگوید: «من زیبایی قرآن مقدس را از همان سالهای کودکی خود احساس کردم. آهنگ و ساختار آیات آن توجه و علاقه مرا به خود جلب میکرد. میتوان گفت که این نخستین نشانههای گرایش من به اسلام بود» (ترجمان وحی، 13/ 82).
وی بعد از مسلمان شدن قرآن کریم را به زبان بلغاری ترجمه کرد. ترجمه وی بیش از ده سال طول کشید. پس از اینکه چند بار ترجمهاش را تصحیح کرد، آن را برای کنترل نهایی به کمیسیون معتبری که از سوی مفتی اعظم مسلمانان در جمهوری بلغارستان تشکیل شده بود، داد و کمیسیون مذکور پس از یک سال مطالعه، ترجمه او را به تصویب رساند. این ترجمه در سال 1997م. به چاپ رسید. دو سال بعد با اصلاحات، اضافات و فهرست موضوعی تجدید چاپ شد (ترجمان وحی، سال هفتم، 1/81-83).
درباره ترجمه قرآن میگوید: ترجمه در حقیقت آرام خواندن است که ژرفنگری در مفاهیم مشکل آیات و ساختار ترکیبی آنها را میطلبد... مشکل اساسی در ترجمه قرآن از اینجا پدید میآید که کلام معجزهآسای الهی نخست باید از طریق شعور پذیرفته شود، آنگاه از راه قلب به الهام شاعرانه مبدل گردد [در حالی که] انسان همواره در حالت مناسبی نیست تا به چنین وضعیتی دست یابد و از این ارتقای معنوی بهره برد. مشکل دوم در ترجمه قرآن محتوای فوق العاده غنی و فرم زیبای آن است. عملاً قرآن ترجمه ناشدنی است و هر ترجمهای تا حد زیادی یک بعدی و بیرنگ است (ترجمان وحی، سال هفتم شماره 1/ 85).
وی درباره نقش قرآن در زندگی فردی و اجتماعی بشر امروز میگوید: از آنجا که قرآن از کلیه مرزهای شناخته شده عبور کرده و در عین حال مربی و معلمی است که بشر را به راه راست هدایت میکند، میتواند تمام نیازهای فردی و اجتماعی او را تأمین نماید. برای خود من قرآن دریایی از اندیشه و خرد و مملو از اسراری است که با آموختن آنها میتوان بدان دست یافت. وی علت آمار رو به افزایش گرایش به اسلام، امری غیر تصادفی و مربوط به ویژگی معجزهآسای قرآن کریم میداند.
9. ادواردو آنیلی ایتالیایی
ادواردو آنیلی (Edoardo Agnelli) در 6 ژوئن 1954 به دنیا آمد. پدرش سناتور جیووانی آنیلی ثروتمندترین مرد ایتالیا و مالک کارخانجات اتومبیل سازی بود. ادواردو تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا طی کرد و بعد به کالج آتلانتیک در انگلستان رفت و پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون ایالات متحده با اخذ درجه دکتری فارغ التحصیل شد. وی زمانی که قرآن را در میان کتابهای کتابخانه میبیند، کنجکاو میشود و پس از خواندن آن میگوید: احساس میکنم این کلمات، کلمات انسانی و بشری نیست و کلمات حق و نورانی است.
با مطالعه قرآن کریم و رسیدن به برتری معارف اسلام، سرانجام در سال 1974م. در دانشگاه نیویورک اسلام خویش را اعلام کرد و سپس با انتخاب مذهب تشیع، نام مهدی را برای خویش برگزید. یهودیان صهیونیست در پی نگرانی از مسلمان شدن او زمینه قتل او را فراهم ساختند. نویسنده کتاب «آشنایی با استشراق» وی را «شهید تشیع» لقب داده است ( زمانی، آشنایی با استشراق، 1388: 162).
10. ابراهیم خلیل فیلوبوس
ابراهیم خلیل فیلوبوس در سال 1919م. در اسکندریه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس آمریکایی سپری کرد و دیپلم تخصصی علوم دینی دانشکده اسیوط را دریافت کرد تا آماده ورود به دانشگاه لاهوت مصر بشود و تحصیلات عالی آیین مسیحیت را برای کشیش شدن بگذارند. شرایط سختی برای ورود به دانشکده لاهوت برای او پیش آمد؛ زیرا میبایست گواهی ایمانی و استعداد عالی خود را برای پذیرش ارائه دهد. سر انجام وارد دانشکده شد و نزد اساتید آمریکایی و مصری شروع به تحصیل کرد. رساله پایاننامه وی «راهکار تبلیغ مسیحیت در بین مسلمانان» بود. در سال 1952م. فوق لیسانس تبشیر را از دانشگاه برنستون آمریکا گرفت و استاد دانشگاه لاهوت اسیوط شد (معدی، قساوسة و مبشرون و منصرون و احبار اسلموا، 2007: 17-26؛ همو، علماء و حکماء من الغرب انصفوا الاسلام، 19).
وی مینویسد: موضوع درس من «مغالطهها و بررسی اشکالات و تناقضات قرآن» بود، اما هرچه بیشتر قرآن را به این هدف مطالعه میکردم، بیشتر به حقانیت آن پی میبردم تا آنکه پس از یک سخنرانی علیه اسلام و قرآن در کنفرانس تبشیری که در هتل «کترالت اسوان» تشکیل شده بود، احساس عذاب وجدان کردم که چرا این قدر دروغ میگویم. آن شب مرتب در اندیشه بودم و آیه Pلَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ...O (حشر /21) و آیه Pلَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ...O (مائده/82) را تلاوت میکردم. آن شب تصمیم گرفتم و دین مبین اسلام را انتخاب و اعلام کردم (زمانی، مستشرقان و قرآن، 1388: 341). زیرا از نظر او اسلام دین منطق و عقل است و بر خلاف مسیحیت که آباء کلیسا و کشیشان را واسطه میان خدا و انسان قرار داده، هیچ واسطهای بین خداوند و انسان قرار نداده است (محمد فی التوراة و الانجیل، 173؛ به نقل از: علماء و حکماء من الغرب انصفوا الاسلام، 84) و بدین سان در سال 1959م. به دین مبین اسلام مشرف شد (همان، 19) و نام «حاج ابراهیم خلیل احمد» برای خود انتخاب نمود.
وی بعد از پذیرش اسلام کتابهای نفیسی به رشته نگارش درآورد. برخی از آنها عبارت است از: محمد فی التوراة و الانجیل و القرآن، المستشرقون و المبشرون فی العالم العربی و الاسلامی، الاستشراق و التبشیر و صلتهما بالامبریالیة العالمیه، المسیح انسان لا اله، الاسلام فی الکتب السماویه، المخطط التبشیری والاستعمار، اعرف عدوک... (اسرائیل) (معدی، قساوسة و مبشرون و منصرون و احبار اسلموا، 17).
11. والریاپوروخوا
والریاپوروخوا در شمالیترین نقطه اوهتا (Uhta) روسیه در خانوادهای مسیحی به دنیا آمد. در دو ماهگی پدرش کشته شد و بعدها به همراه مادرش در مسکو زندگی را گذراند. مدرک دانشگاهی فوق لیسانس خود را در مسکو از دانشگاه زبانهای خارجی (انگلیسی و آلمانی) و دکترا را از آکادمی علوم روسیه بخش فلسفه گرفت و به تدریس در دانشگاه مشغول شد. وی با فردی سوریتبار به نام محمد سعید الرشد، مسئول مرکز اسلامی «الفرقان» روسیه، ازدواج کرد؛ ازدواجی که زمینه آشنایی او را با اسلام و قرآن کریم فراهم نمود (خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، 1377: 542).
وی دلیل مسلمان شدن خود را چنین بیان کرده است: به خاطر مطالعه و دقت در قرآن کریم مسلمان شدم و دیدم که دین ما مسیحیت و دین یهود و همه ادیان الهی محدود به زمانی خاص بودند. این در حالی است که پیامبران ادیان، وعده دینی ماندگار و جاودانه به مردم دادهاند. وقتی درباره دین اسلام و قرآن تحقیق و جستوجو کردم، با اطمینان قلبی اسلام را به عنوان تنها دین ماندگار پذیرفتم و مسلمان شدم (مجله پرسمان، مهر1383، ش25).
وی نخستین زن روسى زبان است که بعد از مسلمان شدن به ترجمه قرآن کریم پرداخته و آن را در مدت شش سال در کشور سوریه و با عنایت به سنتهای اسلامی و بهرهگیری از کمکهای محققان مختلف مسلمان به سامان رسانده است (خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، 1377: 542). همسر وى که از صاحب نظران علوم دینى و مسائل قرآنى و آشنا به زبان روسى است نیز بر ترجمه وى نظارت داشته است. به نظر کارشناسان دکتر پوروخوا بهترین ترجمه قرآن کریم را به زبان روسى ارائه نموده است.
خانم دکتر پروخووا درباره چگونگى انجام این مهم میگوید: مطالعه قرآن آن چنان مرا شیفته کرد که تصمیم به ترجمه آن به زبان روسى گرفتم. وى با توجه به این حدیث نبوى که «قرآن را بیاموزید و به دیگران تعلیم دهید» میگوید: با این ترجمه خواستهام که نداى قرآن را به گوش هموطنان روسى خود برسانم.
وی انگیزه خود را از ترجمه قرآن کریم به زبان روسی چنین بیان میکند: قرآن قبل از انقلاب روسیه بارها توسط غیر مسلمانان به زبان روسی ترجمه شده بود، ولی هیچ کدام مورد تأیید نبود. چون همگی با دیدگاه مسیحیت به قرآن مینگریستند. من بعد از مسلمان شدن احساس کردم وظیفه دارم تا این کار را به طور دقیق و درست انجام دهم... بیوقفه در این زمینه کار کردم و خوشبختانه موفق شدم ترجمهای ارائه دهم که هم با استقبال جامعه روسیه و هم با تأئید علمای اسلام رو به رو شود (مجله پرسمان، مهر1383، ش 25).
در جایی دیگر میگوید: انگیزه من از ترجمه قرآن کریم به زبان روسی به این جهت بود که معتقد شدم که قرآن مجید اولین و آخرین کلام خداست که اصالت بینظیرش را حفظ کرده و از دستبرد زمان و اشخاص محفوظ مانده است. از طرفی، در وجود خود تمام امکانات (معنوی و مادی) را برای انجام ترجمه میدیدم؛ از این رو در صدد برآمدم که دقیقترین و مناسبترین معنای متن را ارائه دهم (خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، 1377: 542). درباره اهمیت این ترجمه باید اذعان داشت که یکى از خلأهاى آشنایى روسى زبانان با قرآن را از میان برداشته و دسترسى مستقیم به قرآن را براى آنان فراهم آورده است (www.al-shia.com).
12. عبدالکریم جرمانوس
پروفسور عبدالکریم جرمانوس مستشرق معروف مجارستانی است که در اثر تحقیقات خود در سال 1930م. اسلام آورد (رضوان، آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره، 1992: 1/37). وی در سال 1930 میلادی در دانشگاه بنگال در هند معلم بود. در دانشگاه با تعلیمات اسلام آشنا شد و اسلام را پذیرفت. بعد از مسلمان شدن اسم «عبدالکریم را برای خودش انتخاب کرد چون میگوید: جدّاًً خداوند نسبت به من خیلی کریم بوده و مرا همیشه در زندگی موفق داشته است».
سپس به مکه مشرف شد و مدتها در کشورهای اسلامی و عربی در دانشکدههای مختلف تدریس کرد. در کتابخانهی خود نسخههای متعدّد قرآن کریم به زبانهای مختلف را گرد آورد و به آنها افتخار میکرد. (موسسه در راه حق، چرا مسلمان شدم، 1360: 97).
محمود عقاد او را به مثابه ده دانشمند در یک نفر توصیف کرده است (معدی، علماء و مفکرون و ادباء و فلاسفة اسلموا، 2007: 30). وی به هشت زبان عربی، فارسی، ترکی، اردو، آلمانی، فرانسوی، مجاری، یونانی، لاتینی، ایتالیایی و انگلیسی تسلط داشت و تألیفات خویش را با آنها به جهان عرضه کرد (همان، 31).
وی از جمله مستشرقانی است که وثاقت حقایق علمی قرآن کریم سبب شده تا دین مبین اسلام را بپذیرد (رضوان، آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره، 1992: 1/37). وی پس از مسلمان شدن بیش از 150 عنوان کتاب درباره اسلام تألیف کرد (همان؛ معدی، علماء و مفکرون و ادباء و فلاسفة اسلموا، 2007: 30).
برخی از آثار او عبارت است از: معانی القرآن، الحرکات الحدیثة فی الاسلام، شوامخ الادب العربی، الله اکبر، الثورة الترکیة، قومیة العربیة، التیارات الحدیثة فی الاسلام، اکتشاف الجزیرة العربیة و سوریا و العراق و غزوها، نهضة الثقافة العربیة، دراسات فی الترکیبات اللغویة العربیة، ابن الرومی، بین المفکرین، نحو انوار الشرق، منتخب الشعراء العرب، فی ثقافة الاسلامیة، ادب المغرب (معدی، علماء و مفکرون و ادباء و فلاسفة اسلموا، 2007: 30 و 34).
13. مارگرت مارکوس (1934)
وی در سال 1934م. در نیویورک به دنیا آمد. خانواده وی یهودی و اصالتاً آلمانی بود که به شریعت یهود ملتزم نبودند. بنا به گفته نامبرده، خانوادهاش قدم به قدم در دوری یافتن از دین به مارکسیسم نزدیکتر میشد و رفته رفته به الحاد روی آوردند (عبدالرحمن، جاذبیة الاسلام الروحیة، 2009: 47).
روند آشنایی وی با قرآن کریم از علاقه شدید او به موسیقی به ویژه موسیقی عربی آغاز شد. در سن هیجده سالگی برای اولین بار قرائت سوره مریم را با نوای خانم امکلثوم استماع کرد و بسیار متأثر شد (همان، 51-53).
پس از تشرف به دین اسلام در سال 1961م. نام «مریم جمیله» را برای خویش انتخاب کرد. وی درباره علت پذیرش دین اسلام مینویسد: پس از آنکه همه کیشهای بزرگ را مورد بررسی قرار دادم، به این نتیجه رسیدم که به طور کلی همه مذاهب بزرگ یکی بودهاند، ولی به مرور زمان فاسد شدهاند، اما هیچ یک از اندیشههایی که مرا منزجر ساخته بود در اسلام پیدا نمیشد، بلکه به صورت روز افزونی احساس میکردم که اسلام آن مذهب اصیلی است که طهارت خودش را حفظ کرده است (عطایی اصفهانی، اعترافات، 1383: 2/175).
وقتی من تمایل پیدا کردم که اسلام را قبول کنم، خانوادهام در این باره با من بحث و گفتوگو میکردند و به من اخطار میدادند که چون اسلام در صحنه زندگی آمریکایی سهمی ندارد، زندگی من پیچیده و مشکل خواهد شد. در این ایام من مریض شدم و پدر و مادرم با ناامیدی مرا به بیمارستان سپردند، ولی نذر کردم که اگر بهبود پیدا کردم رسماً به دین اسلام میپیوندم که بعد از این نذر خیلی زود شفا پیدا کردم و اسلام خویش را اعلام کردم (همان).
وی از طریق مکاتبات خود با ابوالاعلی مودودی در پاکستان پرسشهای مختلف خویش را در زمینههای مختلف مطرح میکرد. وی این مکاتبات را در کتابش به نام «جاذبه اسلام» گرد آورده که به فارسی نیز ترجمه شده و از معروفترین تألیفات اوست. مریم جمیله در زمان حیات ابوالاعلی مودودی به پاکستان مهاجرت کرد و پس از ازدواج در شهر لاهور سکنی گزید.
مریم جمیله در پژوهشهای خویش پیرامون سنت نبویJ با استناد به آیه 59 سوره نساء به این حقیقت اسلامی رسید که انکار سنت نبوی بسان انکار قرآن کریم است؛ زیرا خود قرآن اطاعت از خدا و اطاعت از رسول اکرمJ را بر مؤمنان واجب کرده است: Pیا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاًO (نساء/59؛ عبدالرحمن، جاذبیة الاسلام الروحیة، 2009: 58).
مریم جمیله در باره قرآن کریم میگوید: قرآن وحی از سوی خداست و تألیفی بشری نیست که به وسیله محمدJ صورت گرفته باشد چنان که برخی همچون جرج سال و گروهی از مبشران و مستشرقانی که از اسلام حقد و کینه دارند، چنین گمانی دارند، بلکه قرآن پاسخهایی قانع کنندهای است که برای حلّ مشکلات بزرگ حیات بشری ارائه شده است؛ پاسخهایی که در هیچ دین دیگری یا در هیچ فلسفه دیگری دست یافتنی نیست (همان).
این دانشمندان آمریکایی جنبههای اعجاز قرآن را چنین ترسیم میکند: جنبه اعجاز قرآن نه فقط مربوط به اصل و محتویات آن، بلکه مربوط به شکل و ظاهر آن نیز میباشد. وی همچنین درباره تحدی قرآن میگوید: چگونه مردی درس نخوانده توانسته است چنان اثری را به وجود بیاورد که نه فقط بالاتر و برتر از آن چیزی وجود ندارد، بلکه قابل مقایسه نیست. قرآن مقامی دارد که حتی اگر جن و انس با یکدیگر همکاری کنند نمیتوانند شبیه آن را به وجود بیاورند. حضرت محمدJ از طرف خدا اجازه داشت تا همه مخالفان را به مبارزه دعوت کند که یک سوره نظیر آن بیاورند. طرفهای این مبارزه هیچ وقت نتوانستند نظیر آن را بیاورند (علیقلی، قرآن از دیدگاه 114 دانشمند جهان، 24؛ نظریه دانشمندان جهان درباره قرآن و محمدJ، 27).
مریم جمیله تا کنون کتابها و مقالات بسیارى راجع به اسلام به انگلیسى نگاشته است. تعداد تألیفات او 26 عنوان کتاب است (عبدالرحمن، جاذبیة الاسلام الروحیة، 2009: 62). برخی از او به سفیر اسلام در گستره جهان یاد کردهاند که به زبان انگلیسی رسالت خویش را انجام داده است (همان، 63).
از آثار او مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: اسلام در برابر غرب؛ منشور نهضت اسلام؛ اسلام و غرض وزریهاى خاورشناسان؛ اسلام و مدرنیسم؛ اسلام در تئورى و عمل؛ اسلام در برابر اهل کتاب در گذشته و حال؛ احمد خلیل (شرح حال یک پناهنده عرب فلسطین )؛ اسلام، مورد حمله از خارج و داخل؛ تمدن غرب بالذات محکوم است؛ جاذبه اسلام (www.al-shia.com؛ نیز، ر.ک: عبدالرحمن، جاذبیة الاسلام الروحیة، 2009: 80).
نخستین مجموعه مقالات وی به نام «اسلام در برابر غرب» به فارسی ترجمه شده است. پیام زیر به عنوان یک اعتراف از سوی یک اسقف کاتولیک که حاوی نکات مهمی درباره اسلام و مسیحیت است، از این کتاب است: اسقف یوسف کیوانوکا ضمن پیام مخصوصش که حاکى از نگرانى شدید مبلغان مسیحى در سرزمین اوگاندا مىباشد، خطاب به پاپ یوحنا چنین مىگوید: «اینکه مسلمانان مىتوانند آفریقا را تسخیر کنند، واضحترین دلیل عجز کامل مسیحیت در آفریقاست. با وجود اینکه از میان مذاهب مختلف دنیا تنها مبلغان مسیحى از تبلیغ مذهب در آفریقا برخوردارند و امور تعلیم و تربیت آفریقا هم در اختیار آنهاست و با وجود مدارس فراوان و بیمارستانهاى متعددى که به منظور مسیحى کردن مردم تأسیس کردهاند، مسیحیت در آفریقا تأثیر اندکى دارد و کمّىِ تأثیر آن به حدى است که یکى از همکاران نیجریه نزد نماینده نیویورک تایمز اعتراف کرده که عدهاى از آفریقاییهایى که وى مسیحى نموده و آنها را در کلیساى کاتولیکى رُم غسل تعمید داده است، فعلاً به طور منظم و مرتب نماز مىخوانند و به مساجد محلى مىروند و در ماه رمضان روزه مىگیرند» (شریعتی، وحى و نبوت در پرتو قرآن، 1384: 413).
14. ر. ج. فلورز
فلورز از کشیشان بلندپایه انگلیسی و از مستشرقانی است که در اثر تحقیقات و تفکرات عمیق خویش به اسلام و مذهب تشیع گرایش یافت. وی گرایش عمیق خود را از مذهب مسیحی ارتدوکس به اسلام و تشیع چنین بیان میکند: عاملى که مرا به ترک دین غربى خودم یعنى ارتدوکس و پذیرفتن یک دین شرقى یعنى اسلام فراخواند، زاییده عواطف و احساسات نبوده بلکه نتیجه مراجعات تفصیلى، تفکر عمیق و اجابت نیایشها و مطالباتم از جانب خداوند بوده است... بعد از انتصابم به مقام کشیشى مشاغل مربوط به کلیسا را رها کرده و وقتم را به مراجعه بیماران و معالجه ایشان گذراندم و در این دوره هم فرصتى براى وقوف بر اعمال فرقه ارتدوکس و سایر فرقه ها داشتم که با کمال تأسف غیر از ریا و عقاید خرافى محض چیزى ندیدم. بنابراین، توسعه دین اسلام و صحت طبیعى و واقعى روش مسلمانان اثر نهایی خود را براى تصمیم جازم من بر پذیرفتن این دین گذاشت و من مصمم شدم که تمام عاداتم به دین مسیحیت غربى را قطع کنم (www.al-shia.com).
وی طی نامهای به رئیس سازمان شیعه امامیه در لندن راز گرایش خویش را به تشیع چنین بیان میدارد: «اتقان و استواری مکتب جعفری و آمیختگی آن با عطوفت، عدالت انسانی، دوری از خرافات و هر گونه بیهودگی و قدردانی عظیم این مکتب از ارزش خدمت به خلق و تعاون و روابط نیک انسانی با یکدیگر راز گرایش من به تشیع است».
15. میشو بیللر
میشو بیللر (Michaux - Beuaire E) از اعلام و دانشمندان بنام تاریخ مغرب است. وی مدتی مدیر حرکت علمی در فرانسه بود. بعد از اسلام آوردن با زن مغربی ازدواج کرد و همچون اهل مغرب از حیث عبادت، رفتار و گویش زندگی کرد (عقیقی، المستشرقون، 1378: 1/220).
کتابها و مقالات متعدد و مفیدی از وی در مجلات مختلف انتشار یافته است. نجیب العقیقی در کتاب المستشرقون برخی از آثار قلمی او را چنین گزارش کرده است:
علم الروایه، القصر الکبیر، قبائل العرب فی وادی لقوس، مسلمو الجزائر فی المغرب، وصف مدینة فاس، الغرب، الحبوس فی طنجة، الخرافة و المغرب، الاسلام و المغرب، الجمعیات الدینیة فی المغرب، حول الریف، علم الاجتماع المغربی، الوهابیون فی المغرب. این آثار در مجله مجله المحفوظات المغربیة انتشار یافته است.
بربر المغرب، ملکیات الحبوس و الملکات المخزن، فی قصر سلطان المغرب، حق التملک فی المغرب، عادات البربر عند قبائل العرب، الاسلام و دولة المغرب، الرق فی المغرب، الضریبة و القانون الاسلامی فی المغرب، استشارت مغربیة فی امر الخلافة، دراسات مغربیة، بعض مظاهر الاسلامی لدی البربر. این مقالات و مقالاتی دیگر از او در مجله العالم الاسلامی منتشر شده است. تاریخ الجمعیات المغربیة، السماع، الارض المشاعة فی المغرب از دیگر مقالات اوست (عقیقی، المستشرقون، 1378: 1/221).
16. تامس بالنیتن اروینگ
دکتر تامس بالنتین اروینگ (T. B. Irving) مستشرق آمریکایی است که از مسیحیت به اسلام گرویده و نام «حاج تعلیم على» را برای خود برگزید (بیآزار شیرازی، قرآن ناطق، 1376: 217). وی رئیس بخش علوم و فنون اسلامى کالج آمریکایى در شیکاگو و استاد برجسته دانشگاه تنسى و متخصص در زبانشناسى بود.
دکتر اروینگ (حاج تعلیم على) که خود از مترجمان قرآن کریم است و قرآن را برای نخستین بار با نثر انگلیسى جدید ترجمه و منتشر کرد (زمانی، آشنایی با استشراق، 1388: 161)، همچون بسیارى دیگر از قبیل محمد مارمادوک پیکتال و محمد اسد با مطالعه ترجمه قرآن جرج سیل ـ که با 123 بار تجدید چاپ در اروپا و آمریکا بسیارى از تهمتها را زدود ـ مسلمان شد (ر.ک: بیآزار شیرازی، قرآن ناطق، 1376: 446). وی بعد از بیست و سه سال تلاش براى ترجمه تفسیرى قرآن به زبان انگلیسى ـ آمریکایى (عقیقی، طبقات مفسران شیعه، 1378: 90) درباره ترجمه قرآن به این نتیجه مىرسد که «قرآن را باید ترجمهناپذیر دانست؛ چه هر بار که انسان به متن عربى اصلى باز مىگردد، معانى جدید و راههاى تازهاى براى ترجمه یا تعبیر آن مىیابد» (بیآزار شیرازی، قرآن ناطق، 1376: 218).
اروینگ در مقدّمه ترجمه خود ترجمههاى گذشته را مورد نقد قرار مىدهد و تحقیقات جهتدار و غرض آلود نولدکه و بل را بىاهمیت مىخواند. وی همچنین کوشیده است بخشى از قصور اروپاییان را نسبت اسلام جبران کند و تلاش کرده که اسلام را از درون و در پرتو قرآن و سایر امّهات آن ببیند.
وی در بخش دیگر مقدّمه، بحث زبانشناختى دقیقى درباره ساختار زبان عربى در مقایسه با زبان انگلیسى مطرح مىکند و درباره رعایت سبک در نثر ترجمه مىنویسد: «این ترجمه بر حسب اقتضاى متن اصلى عربى یا به نثرهاى عادى و یا به شعر آزاد و موزون انجام گرفته است... اگر ترجمه من حسنى داشته باشد، صرفاً در این است که براى مردم مسلمان جوان آمریکا و کانادا در عهد نوجوانیشان مىتواند نثرى بىتصنّع و بىتکلّف باشد» (بیآزار شیرازی، قرآن ناطق، 1376: 218).
قرآنپژوه معاصر، استاد خرمشاهى، پس از بررسى «اجمالى سه ترجمه انگلیسی قرآن از اروینگ، آربری و پیکتال چنین اظهار نظر کرده است که ترجمه اروینگ در مقایسه با ترجمه ادیبانه و شاعرانه آربرى و ترجمه پیکتال با سبک ترجمههاى قدیمى کتاب مقدّس (عهدین)، ترجمهای ساده و زودیاب امروزین است» (عقیقی، طبقات مفسران شیعه، 1378: 90 به نقل از: نشر دانش، سال هفتم، شماره دوم ص 34). این ترجمه بدون متن عربی و با مقدمهای کوتاه در ابتدای هر سوره انتشار یافته است (ترجمان وحی، 2/ 125؛ 12/ 32؛ 14/62).
نتیجه
با توجه به سخنانی که مستشرقان هدایتیافته بیان داشته یا در آثار خویش نگاشتهاند، اینان با مطالعه قرآن کریم و ملاحظه موافقت آموزههای قرآن با عقل، علم و فطرت را دلیل مسلمان شدن خویش اعلام کردهاند و این حاکی از روحیه تحقیقپذیری و انصاف در برخورد با مطالب سرشار از حقیقت است. از اینرو، لازم است دیگر مستشرقانی که هدایت یافته و دین مبین اسلام را برگزیدهاند، شناسایی و به جامعه اسلامی و جوامع غیر مسلمان معرفی شوند و دلیل پذیرش دین اسلام از سوی آنان نیز به روشنی بیان گردد؛ چه این امر ممکن است زمینه هدایت دیگران را نیز فراهم آورد یا دستکم منصفان دیگری را نیز به تأمل بیشتری در آموزههای قرآن و اهلبیتD وا دارد.
پینوشتها
[1] Pلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَریضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنینَ وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَریضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا الَّذی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌO (بقره/236-237)؛ «هیچ گناهى بر شما نیست اگر زنان را طلاق دهید، مادامى که با آنان تماس نگرفتهاید یا برایشان مهریهاى تعیین نکردهاید. و (در این هنگام با هدیهاى مناسب) بهرهمندشان سازید. توانگر به اندازه[توانایى]اش و تنگدست به اندازه خودش کالایى (به عنوان هدیهاى) پسندیده بدهد. [و این کار] حقّى بر عهده نیکوکاران است. و اگر آن (زن)ان را، پیش از آنکه با آنان تماس بگیرید، و در حالى که مَهرى براى آنها تعیین کردهاید، طلاقشان دهید، پس نصف آنچه را تعیین کردهاید (به آنان بدهید) مگر اینکه [آنان] ببخشند؛ یا کسى که پیوند ازدواج به دست اوست، ببخشد. و گذشت کردن (شما) به پارسایى (و خودنگهدارى) نزدیکتر است. و بخشش را در میان خودتان فراموش نکنید، که خدا به آنچه انجام مىدهید بیناست».
[2] ادامه آیه و ترجمه آن چنین است: Pلِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَ إِنَّ کَثیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیاتِنا لَغافِلُونَO (یونس/92)؛ «و[لى] امروز تو را با زرهات نجات مىدهیم (و بدنت را بر بلندى مىنهیم)، تا براى کسانى که پس از تو هستند، نشانه (عبرت آموزى) باشى! و قطعاً بسیارى از مردم، از نشانههاى ما غافلند».
منابع
- ارنست، کارل (1390ش)، اقتدا به محمدJ، ترجمه قاسم کاکایی، تهران، هرمس.
- اسپوزیتو، جان ل (1391ش)، دایرة المعارف جهان نوین اسلام، ترجمه حسن طارمی و دیگران، تهران، نشر کنگره ـ نشر کتاب مرجع.
- اسد، محمد، الاسلام علی مفترق الطرق.
- اسلام و غرب (1378ش)، شماره 27.
- افتخارزاده، رضا (1383ش)، سیر تاریخی و ارزیابی اندیشه شرقشناسی، تهران، نشر هزاران.
- آل اسحاق خوئینی، علی (1370ش)، اسلام از دیدگاه دانشمندان جهان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
- بوکای، موریس (بیتا)، عهدین، قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبی، بیجا، سلمان، بیتا.
- بوکای، موریس (1375ش)، دراسة الکتب المقدسة فی ضوء المعارف الحدیثه، قاهره، مکتبة مدبولی.
- بوکای، موریس (1385ش)، مقایسهای میان تورات و انجیل، ترجمه ذبیحالله دبیر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- بیآزار شیرازی، عبدالکریم (1376ش)، قرآن ناطق، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- پرسمان، نهاد دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری، قم، شماره 25، سال 1383ش.
- توحیدی، صلاح الدین (1383ش)، قرآن کتابی شگفتانگیز، تهران، نشر احسان.
- تورمیدا، انسلم (بیتا)، تحفة الأریب فی الردّ علی اهل الصلیب، تحقیق محمود علی حمایة، قاهرة، دارالمعارف، چاپ دوم.
- حدیدی، جواد (1373ش)، اسلام از نگاه ولتر، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ پنجم.
- حلمی، محمد (1994م)، علماء الغرب یدخلون الاسلام، بیجا، النهضة العربیة.
- حمدان، نذیر (1988م)، مستشرقون؛ سیاسیون ـ جامعیون ـ مجمعیون، عربستان، مکتبة الصدیق.
- خرمشاهی، بهاءالدین (1377ش)، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، تهران، دوستان و ناهید.
- رضایی اصفهانی، محمد علی و جمعی از فضلای حوزه و دانشگاه (1383ش)، ترجمه قرآن کریم، موسسه فرهنگی دارالذکر.
- رضوان، عمر بن ابراهیم (1992م)، آراء المستشرقین حول القرآن و تفسیره، ریاض، دار الطیبة.
- زرکلی، خیر الدین (1980م)، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ پنجم.
- زمانی، محمد حسن (1388ش)، آشنایی با استشراق، قم، جامعة المصطفی.
- زمانی، محمد حسن (1388ش)، مستشرقان و قرآن، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم.
- السباعی، مصطفی (1405ق)، الاستشراق والمستشرقون ما لهم وما علیهم، بیروت، المکتب الاسلامی.
- شاهد، رئیس اعظم (1386ش)، اعجاز قرآن از دیدگاه مستشرقان، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.
- شرف الدین، سیدعلی (1386ش)، قرآن اور مستشرقین، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.
- شلبی، احمد، الاسلام (1997م)، قاهره، مکتبه التحفة المصریه، چاپ دوزادهم.
- شلبی، متولی یوسف (1968م)، أضواء على المسیحیة، الدار الکویتیة.
- صلاح، المکفرون الغربیون المسلمون.
- عبدالرحمن، احمد (2009م)، جاذبیة الاسلام الروحیة، قاهره، مکتبة وهبة.
- عبدالرزاق، صلاح (2008م)، المفکرون الغربیون المسلمون، بیروت، دار الهادی، چاپ دوم.
- عطائی اصفهانی، محمدعلی (1383ش)، اعترافات، انتشارات حضرت عباس.
- عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم (1378ش)، طبقات المفسرین شیعه، قم، نوید اسلام، چاپ چهارم.
- عقیقی، نجیب، المستشرقون، قاهره، دار المعارف، چاپ چهارم.
- علی الصغیر، محمد حسین (1413ق)، الدراسات القرآنیه، مکتب الاعلام الاسلامی.
- علیقلی، محمد محمدی (1375ش)، قرآن از دیدگاه 114 دانشمند جهان، قم، سینا.
- العیثی، عرفات کامل (بیتا)، رجال و نساء اسلموا، المکتب المصری الحدیث،
- غایی، احمد (1387ش)، وهابیگری انگار، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ دوم.
- فیلپی، هاری سانت (2001م)، بنات سباء، ریاض، مکتبة العبیکان.
- کافی، حسن (1370ش)، شناخت اسلام از نظر وحی وتعالیم، میقات.
- کامل عبدالصمد، محمد (بیتا)، الجانب الخفی وراء اسلام هؤلاء، بیجا، الدار المصریة اللبنانیة.
- کتاب مقدس (1995م)، انجمن بین المللی کتاب مقدس.
- محمد تقى، شریعتى (1384ش)، وحى و نبوت در پرتو قرآن، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانى.
- محمدی اشتهاردی (1381ش) ، چرا شیعه شدیم، تهران، نشر مطهر.
- مرکز الابحاث العقائدیة (1430ق)، موسوعة من حیاة المستبصرین، قم.
- معدی، حسینی الحسینی (2006م)، الرسول فی عیون غربیه منصفه، قاهره، دار الکتاب العربی.
- معدی، حسینی الحسینی (2006م)، من مشاهیر العالم الذین اسلموا، دمشق ـ قاهره، دار الکتب العربی.
- معدی، حسینی الحسینی (2007م)، علماء و مفکرون و ادباء و فلاسفة اسلموا، دمشق ـ قاهره، دار الکتب العربی.
- منتخب فرهنگ فلسفی، ترجمه نصرالله فلسفی، تهران، 1337ش.
- مهری املشی، قربانعلی (1384ش)، علی از زبان دیگران، عصر جوان.
- میدانی، عبدالرحمن حسن حبنکة (2000م)، اجنحة المکر الثلاثه و خوافیها، دمشق، دارالقلم، چاپ هشتم.
- نظریه دانشمندان جهان درباره قرآن و محمدJ (1362ش)، تهران، عطایی.
- هوفمان، مراد ویلفرد (1993م)، یومیات المانی مسلم، ترجمه عباس رشدب العماری، قاهره، مرکز الاهرام.
- هیأت تحریریه (1360ش)، چرا مسلمان شدم؟، قم، موسسه در راه حق، چاپ چهارم.
- «گفتوگویی با پروفسور تسویتان تئوفانوف»، ترجمان وحی، قم، سال هفتم، شماره اول.
نویسندگان:
محمدحسن زمانی استادیار جامعة المصطفی العالمیة (نویسنده مسئول) mhzamani@yahoo.com
عبدالله غلامی استادیار دانشگاه رازی کرمانشاه Gholamy53@yahoo.com
سید نسیم عباس کاظمی کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآن جامعة المصطفی العالمیة kazminaseem19@yahoo.com
منبع:
دو فصلنامه علمی ـ ترویجی قرآنپژوهی خاورشناسان
سال نهم، ش16، بهار و تابستان 1393ش، صفحات 147-177
- جمعه ۲۰ شهریور ۹۴
- ۰۸:۲۸
- ۳۶۶۶
- ۰