زنای لوط (علیه السلام) و دخترانش
پیشاپیش از درج این آیات الهی!!!!مسیحی! از شما عزیزان پوزش می طلبم!
«بعد از عذاب قوم لوط وی با دخترانش به غاری در صوغر رفتند و در آنجا زندگی میگذراندند که....
روزی دختر بزرگ لوط به خواهرش گفت: «در تمامی این ناحیه مردی یافت نمیشود تا با ما ازدواج کند. پدر ما هم بزودی پیر خواهد شد و دیگر نخواهد توانست نسلی از خود باقی گذارد. پس بیا به او شراب بنوشانیم و با وی همبستر شویم و به این طریق نسل پدرمان را حفظ کنیم. پس همان شب او را مست کردند و دختر بزرگتر با پدرش همبستر شد. اما لوط از خوابیدن و برخاستن دخترش آگاه نشد. صبح روز بعد، دختر بزرگتر به خواهر کوچک خود گفت: «من دیشب با پدرم همبستر شدم. بیا تا امشب هم دوباره به او شراب بنوشانیم و این دفعه تو برو و با او همبستر شو تا بدین وسیله نسلی از پدرمان نگهداریم.» پس آن شب دوباره او را مست کردند و دختر کوچکتر با او همبستر شد. این بار هم لوط مثل دفعه پیش چیزی نفهمید. بدین طریق آن دو دختر از پدر خود حامله شدند. دختر بزرگتر پسری زایید و او را موآب نامید. (قبیله موآب از او به وجود آمد.) دختر کوچکتر نیز پسری زایید ونام او را بِنعمّی گذاشت.(قبیله عمون ازاو بوجود آمد)(1)
(پناه بر خدا!!! این اراجیف را شما از کتاب مقدس یهود و مسیحیان می خوانید! با کدام عقل می شود اینها را قبول کرد!؟؟؟)
1. پیدایش باب 19عبارات31-38
- شنبه ۷ دی ۹۲
- ۲۱:۲۶
- ۸۴۳۲
- ۳