انجیل نه تنها هیچ سفارشى براى مقابله و مخالفت با حکومت هاى جور نمیکند، بلکه از حاکمان با تعابیر وزیر خدا و خادم خدا نام برده و از متدینان میخواهد که شکوه و جلال سلطان را نگه دارند و مطیع آنان باشند .آباى کلیسا مشروعیت الهى حکومت حاکمان را برای رسیدن به مقاصد خود ، پذیرفته بودند و از آنان به عنوان سایه خدا نام میبردند، منتها کلیسا براین باور بود که مشروعیت الهی حکومت به وسیله کلیسا به حاکمان اعطا شده است .کلیسا در برابر سفارش به تحمل ظلم و ستم ، سخن از جبران آن در بهشت به میان مى آورد و قدرت امپراتوران را جزء، تقدیرات الهى وصف میکند تا روحیه انتقام و سرکشی در برابر ظالم را از مردم بگیرد.
در تاریخ جوامع اسلامى، دین، هرگز طرفدار طاغوت و خودکامکان و ستمکاران نبوده بلکه پایگاه مستضعفان و محرومان و خاستگاه ، طرفدار و مشوق انقلاب هاى اجتماعى بوده است.توده هاى مردم نیز به اسلام معتقد بوده اند و همین مسأله باعث شده که تنها آن دسته از نظام سیاسى که بر مبناى قوانین اسلام استواراند، از حمایت گسترده مردم برخوردار شوند بنابراین، اقتباس مکتب سکولاریسم به وسیله برخى نخبگان و حکام کشورهاى اسلامى، قابل توجیه نیست و ورود این مکتب که زاییده شرایط خاص مسیحیت و تاریخ اروپا مى باشد، به جهان اسلام به هیچ وجه صحیح نبوده است!
- پنجشنبه ۱۲ دی ۹۲
- ۲۲:۲۰
- ۱۷۸۴
- ۰